مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 2 از 3] وقتی به ایشان پیام را گفتم موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد گفت آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است، من به این حزب بستگی دارم، این را علنا گفته¬ام و همه هم می‌دانند اگر بگویم بستگی ندارم مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم و آن را نمی¬شناسم؟ من این کار را نمی¬کنم ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم گفت. من برگشتم خدمت امام رفتم و گفتم ایشان می گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم من این کار را نمی کنم. امام اظهار تاسف کردند و گفتند این آقا متوجه قضایا نیست، شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست اما اگر جدا شدید حیثیت شما کاملاً محفوظ می‌‎ماند و در قم آقایی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. من مجدداً رفتم پیش آقای شریعتمداری و گفتم آقا اینکه شما می‌گویید درست مقابل نظر امام است. شما می‌گویید کناره گرفتن من از این حزب به معنی از دست دادن حیثیت خود است و من هرگز این کار را نمی‌کنم ولی امام می‌فرماید از بین رفتن حیثیت شما بر اثر وابستگی به این حزب است. این حزب خارجی است آن را برای این درست کرده اند که با انقلاب اسلامی مقابله کند انقلاب را بکوبند و اوضاع را برگردانند و آنچه در گذشته بود از جمله سلطه آمریکا تجدید شود. امام ضمنا فرمود بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود. من پیام امام را به ایشان گفتم و بعد هم خودم صحبت کردم گفتم من الآن به شما می‌گویم این‌طور که امام می‌فرمایند مقاومت شما خیلی به شما ضربه خواهد زد. اما اگر کناره‌گیری کنید و بگویید این حزب مربوط به من نیست و من کاری به این حزب ندارم من الآن از طرف خودم می‌گویم و بعد می‎روم به امام هم می‌گویم اگر موافقت ایشان را جلب کردم می‌آیم نتیجه را به شما می‌گویم پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضا بکنید. با این کار مقدمه‌ای درست می‌شود و مجلسی در مسجد اعظم می‌گیریم به رادیو و تلویزیون هم می‌گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند، شما هستید، امام هم شرکت می‌کند، در آن مجلس من منبر می‌روم و آن‌طور که شما می‌خواهید صحبت می‌کنم. می‌گویم آیت‌الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی با قلم و قدم خدمات بسیار کرده‌اند اخیراً متوجه شده‌اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلاً انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت اسلام است. لذا آیت‌الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت‌بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‌اند که این حزب مربوط به من نیست. در این مجلس هم که امروز با حضور امام تشکیل شده و همه آقایان مراجع برای تقدیر از آیت‌الله شریعتمداری در آن حضور یافته‌اند من اعلان ایشان را می‌خوانم، سپس نوشته شما را روی منبر با حضور همه آقایان قرائت می‌کنم و بعد هم از شما بسیار تشکر و تقدیر خواهد شد. جراید و رادیو تلویزیون این مطلب را منتشر می‌کنند و با این کیفیت حیثیت شما ضربه نمی‌خورد. الآن حاضر هستید این کار عملی شود؟ چون در بیان مطلب احترام زیادی برای ایشان بود قدری فکر کرد و گفت گمان نمی‌کنم امام این کار را بکند. گفتم من می‌روم و می‌گویم اگر فرمود این کار را می‌کنم آیا شما نیز بدون تردید این کار را می‌کنید؟ گذشته از امام آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند. آنها هم قطعا می‌آیند. باز متحیر ماند ولی بعد گفت خیلی خوب بروید به امام بگویید ببینید امام حاضر است یا نه؟ اگر حاضر است این کار را بکنید. برای سومین بار خدمت امام آمدم و گفتم آقای شریعتمداری با این وعده‌ای که من به او دادم و گفتم منبر می‌روم و آن‌طور که بخواهید صحبت می‌کنم موافقند اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید آیا شما موافق هستید؟ امام فرمود بله انقلاب اسلامی و حفظ عز اسلام و کوتاه کردن دست اجانب آنقدر برای من مهم است که با این طرح حتما موافقت دارم و در مجلس هم شرکت می‌کنم می آیم و می‎نشینم آنچه را هم خود ایشان بخواهد و شما مصلحت می‌دانید در منبر بگویید. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽