🔸خانه با رفتنت این بار، بهم ریخته است 🔸شهر بی حیدر کرار، بهم ریخته است 🔹پدرم،نبض زمان بودی و یا رفتن تو 🔹سحر و روزه و افطار،بهم ریخته است 🔻هرکسی دید پدر،حال مرا گفت به خویش 🔻دختر فاطمه بسیار، بهم ریخته است 🔺بستر خالی تو گوشه ی این خانه پدر 🔺علتی شد که پرستار ،بهم ریخته است 🔰بودنت مایه ی آرامش و آسایش بود 🔰حال با رفتن تو، کار بهم ریخته است ✔️حسن غم زده را بیشتر از زخم سرت ✔️قصه ی سینه و مسمار،بهم ریخته است ☑️حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین ☑️چونکه با گفتنش هربار،بهم ریخته است 💥بابا 🔷صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی 🔷از همان لحظه علمدار،بهم ریخت 🔶گفته ای کوفه میارند مرا،طوریکه 🔶همه کوچه و بازار بهم ریخت ‌ ♦️سخت است پیش پای مردم با سَر افتادن ♦️و سخت تر از آن به پیش دختر افتادن 🔆ماکه تو را با لا فَتایت میشناسیمت 🔆اصلا نمی آید به تو در بستر افتادن 💢داری سفارش میکنی مارا به عباسَت 💢خیلی خیالم جمع شد از معجر افتادن 💠گفتی اسیرم میکنند اما نگفتی تو 💠از خنجر کُندی به روی حنجر افتادن ❇️اما نگفتی از روی مرکب،زمین خوردن ❇️اما نگفتی از بلندی،با سر افتادن 🍁خیلی برای دخترت سخت است، هنگامِ 🍁با نیزه ای بر نیزه های دیگر افتادن 🍂ای وای از پیراهن غارت شده بعدش 🍂دنبال غارت کردن انگشتر افتادن 🌱فرمود آب، اما به پهلویش لگد میزد 🌱ای داد بیداد از به جان پیکر افتادن 🔥انصاف نیست اینگونه پیش چشم خواهرها 🔥با چکمه روی بوسه پیغمبر افتادن ☀️ای وای از شام غریبان و بیابان و ☀️در زیر پاها چادر یک دختر افتادن 😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas