🔰تموم مردم عهدشونو شکستند 🔰هیچکی نمونده،به روم درارو بستند ❇️کوفه مانند مدینه به عذاب افتاده ❇️باز هم دست غریبی به طناب افتاده 💢هی تو دلش میگفت قریب به چندهزار نفر اومدن با من بیعت کردن 💢حالا دارن دست بسته منو میبرن 💢نگاه به طناب میکرد باز دلش آروم میشد میگفت به دستام طناب پیچیدن، اما زن و بچم کنارم نیستن 💢قربون اون آقایی برم دستشو بستن 💢جلو چشمش،ناموسشو میزدن ✔️تا که در کوچه بن بست به سر افتادم ✔️یاد یک کوچه بن بست دگر افتادم ♻️آمدم ایکاش نمی آمدم اینجا،اصلاً ♻️تا که زینب نشود راهیه صحرا،اصلاً 💠ریزه خواران علی،سبِّ علی میکردند 💠پیر هاشان،همه دنبال عصا میگردند 💢هی میگفت بشکنه این دست خودم نامه نوشتم 💢حسین داره میاد. زن و بچش باهاش دارن میان 💢بشکنه این دست 💢چه دربه دری برا حسین و اهل و عیالش درست کردم ⬅️بازار آهنگراشون،شلوغه ⬅️یکی داره تیر سه شعبه درست میکنه ⬅️نیزه هاشونو دارن تیز میکنن ✅از شلوغی که نگو،دور و برم محشر بود ✅جای گل روی سرم، آتش و خاکستر بود ⚠️گرچه خاکی شدم،اما ز غمت جار زدم ⚠️یاد آن چادر خاکی چقدر زار زدم 🌀گوش کن صحبت سوغات شده در کوفه 🌀حرفی از سینی خیرات شده در کوفه 🌐نیست اینجا خبر ازچادر و معجر،برگرد 🌐دخترت را طرف کوفه نیاور،برگرد 😭😭😭😭😭 ✳️ای قافله سالار من ✳️ای دلبر و دلدار من 💢خیلی التماس کرد زینبو نیار 💢حسین جان اینا از الان دارن تمرین میکنن به سنگ زدن 💢از الان کوچیک و بزرگشون دارن تمرین میکنن 💢فلذا انقدر با مهارت سنگ میزدن 💢یا سنگ به سر بریده میخورد یا به سر زینب میخورد ✳️ای قافله سالار من ✳️ای دلبر و دلدار من ✳️تو که مَحملم را سایه کردی یا اخا با سر ✳️ز چه رو تو ای ماهم شدی پر خون و خاکستر ✳️نامحرممه، محو تماشا هستند ✳️با زخم زبانها دل من بشکستند ✳️آن چشم پر از خون بگشا تا بینی ✳️مانند علی دست مرا هم بستند 😭😭😭😭😭 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas