جلسه جدید: دیر آمدم...، دیر آمدم...، در داشت می‌سوخت هیئت میان "وای مادر" داشت می‌سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت ای وای مادر. ای وای مادر ... جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه جان یاد حسین افتادم آن‌شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد، سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود؛ اصغر داشت می‌سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت [ما عشق را پشت دَرِ این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت] برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت دَرِ این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e می ترسم آخر حاجت خود رانگیرم نا کام و از ره مانده در بستر بمیرم آه ای شهادت . . . هر دم به یادت . . . تاکی بسوزیم و بسازیم آخر این سان چون شمع جامانده به گلزار شهیدان در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون ای شوق در دل مانده ای رویای شیرین ای آرزوی روزهای خوب دیرین ما بی قراریم....چشم انتظاریم... تادر رکاب یار دست از جان بشوییم یا نائبش فرمان دهد لبیک گوییم در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون هرجا شهیدی هست میقات حضور است خون شهیدان سرخی صبح ظهور است می آید آری.... صبحی بهاری... تا دشت را از دست خار و خس بگیرد تا کعبه را از بت پرستان پس بگیرد در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون شاعر: محمد مهدی سیار