پیوند روضه حضرت علی اصغر با حضرت محسن (علیما السلام) جهت دیدن مدارک روضه به فایل بالا مراجعه کنید صلی الله علیک یا ابا عبدالله می شویم امشب دخیل محضر شش ماهه ای چشم مان بر دست حاتم پرور شش ماهه ای رزق مان را میدهد هرشب علی اصغر به ما شد کفیل عاشقان نان آور شش ماهه ای در بزرگی کم ندارد از برادر بی گمان جان به قربان علی اکبر شش ماهه ای نور وجه اللهی اش ما را مسلمان کرده است اهل ایمانیم با پیغمبر شش ماهه ای آخه سند مظلومیت حسینه تا بخواند خطبه ای روشنگرانه میشود دست سالار شهیدان منبر شش ماهه ای از تو بغل بابا فریاد زد آی اهل عالم غربت بابامو ببینید ببینید کار حسین به کجا رسیده علی رو بالای دستاش گرفته آی مردم اگه به من رحم نمی کنید به این بچه شیرخواره رحم کنید گریه اش باشد رجز قنداقه اش باشد زره فتح خیبر کرده گویا حیدر شش ماهه ای من شب هفت محرم روضه میخوانم فقط از لب خشکیده و چشم تر شش ماهه ای داشت با مردم سخن می گفت اما ناگهان حرمله می پاشد از هم حنجر شش ماهه ای در میان قاب دستان پدر پیدا شود آه تصویر گلوی پرپر شش ماهه ای روضه های بی کلام کربلا تا شام هست گریه های بی امان مادر شش ماهه ای روز اربعین تا برگشتن کربلا هرکی یه ناله ای میزد رباب هم یه ناله ای داشت سخت ترین چیز برا مادر اینه نتونه به بچه شیر بده زبان حال رباب این بود کجا خفتی کجا گنجینه من بیا بیرون ز خاک آیینه من از آن روزی که آب آزاد گشته کمی شیر آمده در سینه من مجلس مجلس شیرخواره حسینه اما جا داره مجلس ها بشینیم برا شیش ماهه زهرا گریه کنیم روضه باب الحوائج هست اما میزنم من گریزم را به طفل دیگر شش ماهه ای آی گریه کنای علی اصغر! پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد آره والله از مدینه این رسم رو گذاشتن اگه تو مدینه شش ماهه زهرا رو فدا نمی کردن کسی جرئت نمی کرد عصر عاشورا گلوی نازک علی رو با تیر سه شعبه ... همیشه به مادرای باردار توصیه می کنن میگن خیلی باید مراقب باشی نکنه یه وقت زمین بخوری نکنه یه وقت ضربه ای به بدنت بخوره آخه اولین ضربه ای که بخوره اول بچه ضربه میخوره تا اومدن پشت درخانه زهرا زهرا جلوی راهشونو گرفت چنان با لگد به درخانه زدن اولین کسی که فدا شد شش ماهه زهرا بود وای منو وای منو وای من میخ در و سینه زهرای من یا امام زمان معذرت می خوام در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند خدا رحمت کنه مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی رو... و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانة الاسرار قربون چادر خاکیت برم اما عرضم اینه همه میگن چادر زهرا خاکی شد زبان حال زینب اینه شیش ماهه تو کوچه قربونی شده چادر خاکی تو خونی شده اما عرض کنیم یا صاحب الزمان اینجا چادر مادر شما خونی شد کربلا هم چند بار چادر زینب خونی شد اولین بار اونجا بود که دیدن حسین کنار بدن پاره پاره علی اکبر نشسته انگار حسین داره جان میده یه وقت دیدن یه خانمی دوان دوان وارد میدان شد آمد خودشو انداخت رو بدن اربا اربای علی ... بار دوم هم اونجا بود که حسین علی اصغر رو روی دست گرفته یه وقت نمی دونم شاید ببینه علی آرام آرام روی دستش داره دست و پا میزنه آخه هر شهیدی زمین می افتاد فریاد می زد حسینو صدا می زد اما چه کنه اون بچه ای که هنوز زبون نداره بابا رو صدا بزنه نه نه چه کنه اون بچه ای که با تیر سه شعبه گلوشو بریدن یه وقت دیدن بچه رو داد دست زینب دو دستش رو زیر گلوی علی گذاشت خون دستای حسینو پر کرد دیدن خون ها رو به آسمان پاشید. ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد که خواست گریه کند ناگهان تبسم کرد. متن روضه های اهل بیت (علیهم السلام) به همراه ارجاع به متون مقتل در کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub