🔰روضه کوتاه امام کاظم (علیه السلام) 🔸مجلس اول: باب الحوائج الی الله است از کنار حرم دخترش فاطمه معصومه دلهامونو روانه کنیم کاظمین کنار حرم باصفای امام کاظم و امام جواد علیهما السلام عرضه بداریم آقاجان! چقدر دوست داشتیم این ماه رجب دستمون می رسید به حرم باصفای شما از باب المراد وارد حرم می شدیم معروف است به باب الحوائج الی الله خیلی ها حاجتشون رو از در خونه این آقا می گیرن 🔸امشب هم ناله بشیم با فاطمه معصومه سالها فراق بابا رو تحمل کرده نمی دونم شاید هر کاروانی که از بغداد وارد مدینه می شد به دلش می گذشت شاید بابام تو همین کاروان باشه و برگرده سالها شاید بیش از ده سال در زندان هارون ملعون گرفتاره چند جمله ذکر مصیبت آقا امام کاظم علیه السلام رو عرض کنیم خیلی باید تو مجلس امام کاظم دل بدی و توجه کنی این آقا خیلی کریمه گفتن اگر یه فقیری میومد آقا امام کاظم علیه السلام بهش عطایی می کرد و از عطا شکایت می کرد خانواده امام کاظم تعجب می کردند چون این قدر عطاهای آقا زیاد بود که جای گله برای فقیر نمی گذاشت. امشب دست توسل بزنیم به درگاه باب الحوائج الی الله 🔸زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت قربان مظلومیتت یوسف زندانی شده زهرا هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت شاید بشه گفت بعد از سید الشهدا هیچ کدام از ائمه مصائبی مانند موسی بن جعفر نداشت سالها تو زندان شکنجه می شد تازیانه می زدن السلام علیک ایها المعذب فی قعر السجون و ظلم المطامیر نه فقط زندانی بود در قعر سیاه چال ها آقا رو زندانی کردند و شکنجه می کردند هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت یه وقت دیدن در زندان بغداد وا شد شاید برخی شیعیان خیال کردند موسی بن جعفر آزاد شده اما یه وقت دیدن چهار نفر یه تخته پاره رو روی دست گرفتن یه بدن نحیفی رو روی این تخت پاره گرفتن جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت 🔸میگن وقتی امام کاظم رو وارد زندان هارون کردن حضرت خوشحال شدن که خدایا الحمدلله گوشه ای پیدا کردم برای مناجات با تو شبها تا به صبح و صبح تا به غروب در حال عبادت بود آخه برخی از این زندانبان ها دلشون نمی اومد این آقا با این چهره نورانی رو اذیت کنن تا اینکه آقا رو به زندان سندی بن شاهک یهودی بردن نمی دونم تو این زندان به آقا چه گذشت یه وقت دیدن لحن مناجاتش عوض شده که خدایا دیگه نجاتم بده خلصنی من حبس هارون اما چطور آقای منو شما رو آزاد کردن؟ یا حضرت معصومه نبودی شهر بغداد بابا رو تشییع کنی اما الحمدلله نبودی ببینی وقتی بدن رو وارد کردن ببینن بدن نحیفه اما تابوت سنگینه پارچه رو کنار بزنن ببینن هنوز غل و زنجیرها بر بدن عزیز زهرا ... اینجا گفتن پسر عموی هارون دید دارن با اهانت بدن موسی بن جعفر رو تشییع می کنن شاید به تعصب قریشی و فامیلی نتونست تحمل کنه دستور دادن غلامانش بدن آقا رو گرفتن کفن های قیمتی آوردن آقا رو کفن کردن صدا زدن هر کس می خواد طیب ابن طیب رو تشییع کنه بیاد مردم از هر طرف روانه شدن با احترام بدن موسی بن جعفر رو دفن کردن اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله عرضه بداریم بی بی جان خبر شهادت بابا رو شنیدی حتما خیلی بی تابی کردی اما امام رضا کنار شما بود برادرا بودن تنها نبودی اما دلها بسوزه برا اون دختری که تنها آمد کنار گودال قتلگاه تا خودش رو رساند کنار بدن بابا آیا کسی به این دختر عزادار تسلیت گفت نه یه وقت دیدن یه عده جمع شدن با تازیانه فاجتمعت عدة من الاعراب فجروها عن بدن ابیها 🔸برای مشاهده منابع روضه (مقتل امام کاظم (علیه السلام) در همین کانال را ببینید. کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub