🔰سه نقل در مورد حدیث نفرین حضرت زهرا
صفحه ۲ از ۳:
5. جمله: «فَمَا صَالِحٌ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِ ابْنِ عَمِّي، وَ لَا النَّاقَةُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنِّي، وَ لَا الْفَصِيلُ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وَلَدِي.» با جمله مناقب :« فَمَا نَاقَةُ صَالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ وُلْدِي» تفاوت دارد.
🔸نقل سوم از تفسیر عیاشی:
در نقل دیگر در تفسیر عیاشی روایت به این صورت مطرح شده است:
سپس عمر در را، که از شاخه خرما ساخته شده بود با پایش کوبید و آن را شکست، سپس داخل شدند و پیراهن علی - علیه السلام - را گرفتند و او را از خانه بیرون آوردند. فاطمه - علیها السلام - بیرون آمد و فرمود: ای ابوبکر! آیا میخواهی مرا بیوه کنی؟ به خدا سوگند اگر او را رها نکنی، موهایم را بیرون میریزم و پیراهن خود را پاره میکنم و بر سر قبر پدرم میآیم و به سوی پروردگارم ناله بر میآورم.
فاطمه - سلام الله علیها - دست حسن و حسین - علیهما السلام - را گرفت و به سمت قبر پیامبر - صلی الله علیه و آله - راه افتاد.
علی - علیه السلام - به سلمان گفت: دختر محمد را دریاب؛ به خدا سوگند اگر موهایش را بیرون بریزد و پیراهن خود را پاره کند و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، میبینم که دو طرف مدینه بر هم قرار میگیرند [مدینه زیر و رو میشود] و در اندک زمانی زمین، مدینه را [به همراه کسانی که در آن هستند] خواهد بلعید. سلمان - رضی الله عنه - خود را به ایشان رساند و عرض کرد: ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است، برگردید.
فاطمه گفت: میخواهند علی را بکشند، نمی شود بر جان علی صبر کرد، پس بگذار بر سر قبر پدرم بروم و موهایم را بیرون بریزم و پیراهنم را پاره کنم و به سوی پروردگارم ناله برآورم. سلمان گفت: من میترسم که زمین مدینه را در خود فرو برد، علی مرا پیش شما فرستاده و به شما امر میکند که به خاطر او به خانه اتان برگردید و از این کار منصرف شوید. فاطمه گفت: پس بر میگردم و صبر میکنم و به امر ایشان گوش میکنم و از ایشان اطاعت میکنم.
🔹متن تفسیر عیاشی:
فضرب عمر الباب برجله فكسره و كان من سعف ثم دخلوا فأخرجوا عليا ع ملببا فخرجت فاطمة ع فقالت: يا با بكر أ تريد أن ترملني من زوجي و الله لئن لم تكف عنه لأنشرن شعري- و لأشقن جيبي و لآتين قبر أبي و لأصيحن إلى ربي، فأخذت بيد الحسن و الحسين ع، و خرجت تريد قبر النبي ص فقال علي ع لسلمان: أدرك ابنة محمد فإني أرى جنبتي المدينة تكفيان، و الله إن نشرت شعرها و شقت جيبها- و أتت قبر أبيها و صاحت إلى ربها- لا يناظر بالمدينة أن يخسف بها [و بمن فيها] فأدركها سلمان رضي الله عنه.
فقال: يا بنت محمد إن الله إنما بعث أباك رحمة فارجعي، فقالت: يا سلمان يريدون قتل علي ما على علي صبر- فدعني حتى آتي قبر أبي فأنشر شعري- و أشق جيبي و أصيح إلى ربي، فقال سلمان: إني أخاف أن تخسف بالمدينة، و علي بعثني إليك- و يأمرك أن ترجعي إلى بيتك و تنصرفي، فقالت: إذا أرجع و أصبر و أسمع له و أطيع.
🔸نقل تفسیر عیاشی نیز علاوه بر نقل مناقب این نکات را دارد:
1. و لأشقن جيبي و لآتين قبر أبي
2. فأخذت بيد الحسن و الحسين ع
3. در نقل مناقب و المسترشد جملات حضرت زهرا در کنار قبر پیامبر فرموده شده است اما در نقل عیاشی این جملات قبل از راه افتادن حضرت به سمت قبر نقل شده است.]
4. دستور امیرالمومنین به سلمان در مورد بازگرداندن حضرت
5. پاسخ حضرت زهرا به سلمان در دو مرحله
✅در نتیجه می توان با مجموع نقل مناقب و المسترشد و عیاشی این عبارت را تکمیل کرد:
«سپس عمر در را، که از شاخه خرما ساخته شده بود با پایش کوبید و آن را شکست، سپس داخل شدند و پیراهن علی - علیه السلام - را گرفتند و او را کشان کشان خانه بیرون آوردند.
فاطمه - سلام الله علیها - دست حسن و حسین - علیهما السلام - را گرفت و [به تعبیر المسترشد در حالی که واله و حیران بود] به سمت قبر پیامبر - صلی الله علیه و آله - راه افتاد. [المسترشد: تمام زنان بنی هاشم نیز همراه با فاطمه بیرون آمدند] تا به نزدیکی قبر رسید و فرمود:
ای ابوبکر! آیا میخواهی مرا بیوه کنی؟ به خدا سوگند اگر علی را رها نکنی، موهایم را بیرون میریزم و پیراهن خود را چاک می دهم و بر سر قبر پدرم میآیم [المسترشد: و پیراهنی که هنگام مرگ بر تن رسول خدا بود بر سر می اندازم] و به سوی پروردگارم ناله بر میآورم. [المسترشد: به راستی که نه صالح نزد خدا از پسرعموی من گرامی تر است و نه ناقه او از من و نه شیرخوار آن از فرزندان من]
[مناقب: سلمان مىگويد: به خداوند سوگند ديدم كه پايههاى ديوار مسجد از جا كنده مىشود به طورى كه اگر كسى بخواهد مىتواند از آنجا داخل مسجد گردد.]
ادامه در پیام بعد
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub