مجلس یازدهم: روضه شب عاشورا و گودی قتلگاه
شب عاشورا ابی عبدالله شروع کرد کم کم دل زینبو آماده کنه
همین طور که شمشیر رو اصلاح می کرد با خودش شعری رو می خوند
یا دهر اف لک من خلیلٍ ...
ای روزگار اف بر تو باد تو دوست خوبی برا حسین نبودی
طبق نقل امام سجاد می فرماید من فهمیدم بابا داره چی میگه بغض گلومو گرفت اما تحمل کردم
اما عمه جانم زینب تا این جمله ها رو از حسین شنید
شروع کرد به سر و صورت زدن و ناله زدن
حسین من لیت الموت اعدمنی الحیاة ای کاش می مردم این روز رو نمی دیدم آخه تو یادگار مادرم بودی یا خلیفة الماضین
الیوم مات جدی محمد المصطفی الیوم مات ابی علی المرتضی الیوم ماتت امی فاطمه
حسین من هر کدوم از این عزیزانم رو از دست دادم دلم به تو خوش بود
اما امشب نشستی داری به من خبر رفتن می دی
برخی نوشتن طوری زینب ناله زد دیدن بی بی غش کرد حسین شروع کرد آب پاشیدن و آروم کردن خانم.
عرضه بداریم حسین جان این زینب که از شنیدن خبر فراق این طور به سر و صورت می زنه و بیهوش میشه
چه می کنه فردا عصر عاشورا ...
اون لحظه که میاد کنار گودی قتلگاه یه وقت نگاه کنه ببینه یه بدن بی سر قطعه قطعه زخم وجراحت تمام این بدن رو گرفته
زبان حالش این باشه
ای بدن بی سر هل انت اخی و ابن امی
یعنی ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم آیا تویی برادر من نیست باورم
با اینکه در کنار تو یک عمر بوده ام نشناسمت کنون که تو باشی برادرم
یه وقت زینب ببینه سکینه خاتون خودش رو برسونه کنار بدن بابا زبان حالش این باشه:
یا ابتاه انظر الی عمتی المضروبة
حالا هم ناله شو با امام زمان ناله بزن یا حسین
کانال روضه های مکتوب:
@rozehayemaktoub