🔰طلب آب در قتلگاه 🔸نقل لهوف و برخی کتب دیگر درباره طلب آب در قتلگاه و روى هلال بن نافع، قال: إنّي كنت واقفا مع أصحاب عمر بن سعد لعنه اللّه‏، إذ صرخ صارخ: أبشر أيّها الأمير! فهذا شمر قتل الحسين عليه السّلام. قال‏: فخرجت بين الصّفّين، فوقفت عليه‏، و إنّه عليه السّلام ليجود بنفسه، فو اللّه ما رأيت قطّ قتيلا مضمّخا بدمه أحسن منه و لا أنور وجها، و لقد شغلني نور وجهه و جمال هيئته‏ عن الفكرة في قتله، فاستسقى في تلك الحال‏ ماء. فسمعت رجلا يقول: و اللّه‏، لا تذوق الماء حتّى ترد الحامية، فتشرب من حميمها. فسمعته يقول: يا ويلك! أنا لا أرد الحامية، و لا أشرب من حميمها، بل أرد على جدّي رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله، و أسكن معه في داره في مقعد صدق عند مليك مقتدر، و أشرب من ماء غير آسن، و أشكو إليه ما ارتكبتم‏ منّي، و فعلتم بي. قال: فغضبوا بأجمعهم، حتّى كأنّ اللّه لم يجعل في قلب أحد منهم من الرّحمة شيئا، فاجتزّوا رأسه، و إنّه ليكلّمهم، فتعجّبت من قلّة رحمتهم‏، و قلت: و اللّه لا أجامعكم على أمر أبدا. ترجمه: هلال بن نافع روايت نمود كه: با سربازان عمر بن سعد ملعون ايستاده بودم كه يكى فرياد برآورد: «امير، مژده! اين شمر است كه حسين را كشته [است‏].» گويد: از ميان لشكر بيرون شدم و در ميان دو صف بالين حسين ايستادم و او در حال جان كندن بود، و به خدا قسم هرگز كشته آغشته به خونى را زيباتر و نورانى‏تر از او نديدم؛ زيرا من آن‏چنان مات نور آن صورت و محو جمال آن قيافه شده بودم كه متوجه نشدم چه‏گونه او را مى‏كشند. حسين در آن حال آب خواست و شنيدم مردى مى‏گفت: «به خدا قسم آب نخواهى چشيد تا به جايگاه گرم و سوزان جهنم وارد شوى و از آب گرم آن بنوشى.» پس شنيدم كه حضرت مى‏فرمود: «اى واى بر تو! نه حاميه جاى من است و نه حميم آن نوشیدنی من خواهد بود؛ بلكه من بر جدّم رسول خدا وارد خواهم شد و در كنار او در جايگاه صدق و پيشگاه سلطان نيرومند خواهم نشست و از آب بهشتى تغييرناپذير خواهم نوشيد و شكايت رفتار شما را با من به آن حضرت خواهم برد.» راوى گفت: يكباره همگى بر آن حضرت برآشفتند؛ آن‏چنان كه گويى خداوند، ذره‏اى مهر در دل آنان ننهاده بود. 🔸نقل بحار از طلب آب در قتلگاه و قيل بل جاء إليه شمر و سنان بن أنس و الحسين ع بآخر رمق يلوك لسانه من العطش و يطلب‏ الماء فرفسه شمر لعنه الله برجله و قال يا ابن أبي تراب أ لست تزعم أن أباك على حوض النبي يسقي من أحبه فاصبر حتى تأخذ الماء من يده ثم قال لسنان اجتز رأسه قفاء فقال سنان و الله لا أفعل فيكون جده محمد صلى الله عليه و آله خصمي. 🔸نقل منتخب طریحی درباره طلب در قتلگاه «... فقال الحسين عليه السّلام: إذا كان لا بدّ من قتلي، فاسقني شربة من‏ الماء. فقال له: هيهات، و اللّه لا ذقت قطرة واحدة من الماء، حتّى تذوق الموت غصّة بعد غصّة» 🔸نقل کتاب فروغ شهادت درباره طلب آب در قتلگاه «در لحظات پايانى عمر شريف‏شان، در حالى كه شمر بر سينه‏ى مباركش نشسته بود، از او پرسيد: «يا وَيْلَكَ، مَنْ أَنْتَ؟ فَقَدِ ارْتَقَيْتَ مُرْتَقاً عَظيماً.»فَقالَ: «أَنَا الشِّمْرُ.»فَقالَ لَهُ: «وَيْلَكَ، مَنْ أَنَا؟» فَقالَ: «أَنْتَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىِّ، بْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، وَ جَدُّكَ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفى‏- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-.» فَقالَ الْحُسَيْنُ- عليه‏السّلام-: «يا وَيْلَكَ، إِذا عَرَفْتَ هَذا حَسَبى وَ نَسَبى، فَلِمَ تَقْتُلُنى؟»فَقالَ الشِّمْرُ (لَعَنَهُ اللَّهُ): «إِنْ لَمْ أَقْتُلْكَ فَمَنْ يَأْخُذُ الْجائِزَةَ مِنْ يَزيدَ؟»فَقالَ: «أَيُّما أَحَبُّ إِلَيْكَ، أَلْجائِزَةُ مِنْ يَزيدَ أَوْ شَفاعَةُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-؟» فَقالَ اللَّعينُ: «دانِقٌ‏ مِنَ الْجائِزَةِ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْكَ وَ مِنْ جَدِّكَ.» فَقالَ الْحُسَيْنِ- عليه‏السّلام-: إِذا كانَ لابُدَّ مِنْ قَتْلى، فَاسْقِنى شَرْبَةً مِنَ الْماءِ ...» واى بر تو، كيستى كه همانا بر جايگاه بلندى قرار گرفته‏اى؟ گفت: من شمر هستم. حضرت به او فرمود: واى بر تو، آيا مى‏دانى چه كسى هستم؟ گفت: تو حسين پسر على و فاطمه‏ى زهرا هستى، و جدّ تو محمّد مصطفى- صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم- است. امام حسين- عليه‏السّلام- فرمود: واى بر تو، حال كه حسب و نسب مرا مى‏شناسى، پس چرا مرا مى‏كشى؟ شمر (كه خدا او را لعنت كند) گفت: اگر من تو را نكشم، چه كسى از يزيد جايزه بگيرد؟ حضرت فرمود: كدام يك براى تو محبوب‏تر است، جايزه‏ى يزيد يا شفاعت جدّم رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-؟ آن ملعون گفت: يك دانگ از جايزه، نزد من، محبوب‏تر از تو و جدّت است. آن گاه امام حسين‏- عليه‏السّلام- فرمود: حال كه به تحقيق مرا مى‏كشى، پس مقدارى آب‏ به من بده تا بنوشم ...». کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub