🔴مصائب کوفه مصیبت منزل خولی لعین 🔴 18. پنهان کردن راس مقدس در زیر تشت توسط خولی 🔴 19. تابیدن نور به آسمان از راس مقدس 🔴 20. طواف پرندگان سفید بر گرد راس مقدس نقل مصیبت منزل خولی در منابع مختلفی مورد اشاره قرار گرفته است. مشهور این است که خولی سر مقدس را در تنور گذاشته است و این در برخی منابع از روضة الشهدای ملا حسین کاشفی نقل شده است اما نقل منابع متقدم تا حد تحقیق این نوشته «پنهان کردن رأس مقدس در زیر تشت» است، که در ذیل به برخی از آنان اشاره می شود: 🔸نقل طبری و نفس المهموم قال أبو مخنف: حدّثني سليمان بن أبي راشد، عن حميد بن مسلم قال: [...] فأقبل به خولى، فأراد القصر، فوجد باب القصر مغلقا، فأتى منزله، فوضعه تحت إجّانة في منزله، و له امرأتان: امرأة من بني أسد، و الأخرى من الحضرميّين، يقال لها: النّوار ابنة مالك بن عقرب، و كانت تلك اللّيلة ليلة الحضرميّة. قال هشام: فحدّثني أبي، عن النّوار بنت مالك‏، قالت: أقبل خولى برأس الحسين، فوضعه تحت إجّانة في الدّار، ثمّ دخل البيت، فأوى إلى فراشه، فقلت‏ له: ما الخبر؟ ما عندك؟ قال: جئتك بغنى الدّهر، هذا رأس الحسين معك في الدّار. قالت: فقلت: ويلك! جاء النّاس بالذّهب و الفضّة و جئت برأس ابن‏ رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم! لا و اللّه، لا يجمع‏ رأسي و رأسك بيت أبدا. قالت‏: فقمت من فراشي، فخرجت إلى الدّار، فدعا الأسديّة فأدخلها إليه‏، و جلست أنظر، قالت: فو اللّه ما زلت أنظر إلى نور يسطع مثل العمود من السّماء إلى الإجّانة، و رأيت‏ طيرا بيضا ترفرف حولها. 🔸ترجمه: خولى با سر بيامد و آهنگ قصر كرد؛ اما در قصر را بسته يافت و به خانه رفت و سر را زير تشتى نهاد. وى را دو زن بود يكى از بنى اسد و ديگرى از حضرميان به نام نوار، دختر مالك بن عقرب. آن شب، شب زن حضرمى بود. هشام گويد: پدرم به نقل از نوار دختر مالك مى‏گفت: خولى سر حسين را آورد و در خانه، زير لاوكى [تشتی] نهاد. آن‏گاه به اتاق آمد و به بستر خويش رفت. رفت. گفتمش:« چه خبر؟ چه دارى؟» گفت:« بى‏نيازى روزگاران برايت آورده‏ام. اين سر حسين با تو در خانه است.» گويد: گفتمش:« واى تو! نه به خدا، هرگز با تو به يك اتاق نمانم.» از بسترم برخاستم و روى خانه رفتم. خولى زن اسدى را خواست و پيش برد و من نشسته بودم و نگاه مى‏كردم. به خدا نورى را مى‏ديدم كه چون ستون از آسمان به لاوك مى‏تابيد و پرندگانى سپيد ديدم كه در اطراف آن به پرواز بود. 🔸مرحوم علامه مجلسی شبیه همین روایت را در بحار از مناقب و ابن نما و همچنین در جلاء العیون با اندکی تفاوت نقل کرده است. همچنین بلاذری در انساب الاشراف بخشی از این روایت را نقل کرده است. در نقل علامه مجلسی در کتاب جلاء العیون در پایان روایت می گوید: که تفاوت اندکی با نقل بالا دارد چنین است: «ديد كه آن نور از سر منور آن حضرت ساطع است و ملائكه به صورت مرغان سفيد برگرد آن سر آمده‏اند.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub