🔰 مصائب اسارت آل الله 🔴 67. تنگنای معیشتی در زندان کوفه امالی صدوق می نویسد: از حاجب ابن زیاد نقل شده است:«ابن زیاد دستور به زنجیر زدن بر بدن امام سجاد و بردن ایشان و اسیران و بانوان به زندان را صادر کرد. و من نیز با آنان بودم، بر هرکوچه ای که گذر می کردیم پر از مردان و زنان بود که به صورت خود می زدند و گریه می کردند سپس اهل بیت را به زندان انداختند و بر آنان سخت گرفتند. [طبق برخی نسخه ها به جای «ضیق علیهم» تعبیر «طبق علیهم» آمده است که شاید به معنای بسته شدن تمام راههای به زندان حتی سقف آن باشد چنانکه در روایت طبری شخصی با انداختن سن داخل زندان به آنان پیام می داده است.] متن امالی: حدّثنا أبو نعيم، قال: حدّثني حاجب عبيد اللّه بن زياد:«... ثم أمر [ابن زیاد] بعلي بن الحسين ع فغل و حمل مع السبايا و النسوة إلى السجن و كنت معهم فما مررنا بزقاق إلا وجدناه ملآن رجالا و نساء يضربون وجوههم و يبكون فحبسوا في سجن و ضيق عليهم‏ [خ ل طبق علیهم]. 🔴 68. در خطر بودن جان اهل بیت در زندان کوفه در روايتی از عوانة بن حكم كلبى چنين آمده است كه: وقتى حسين علیه السلام كشته شد و اموال و اسيران را در كوفه پيش عبيد اللّه بن زياد آوردند، در آن اثنا كه اسيران را نگهداشته بودند، سنگى در زندان افتاد كه نوشته‏اى بدان بسته بود به اين مضمون:« پيك درباره شما به فلان و فلان روز سوى يزيد بن معاويه روان شد. فلان و فلان روز مى‏رود و فلان و فلان روز باز مى‏آيد. اگر تكبير شنيديد، يقين كنيد كه كشتن است و اگر تكبيرى نشنيديد، امان است؛ ان شاء اللّه.» گويد: و چون دو روز يا سه روز پيش از آمدن پيك شد، سنگى به زندان افتاد كه نوشته‏اى بدان بسته بود با يك تيغ و نوشته چنين بود:« وصيت كنيد و سفارش بگوييد كه فلان و فلان روز در انتظار پيك‏اند.» اما پيك بيامد و تكبير شنيده نشد و نامه [از طرف یزید] آمد كه: اسيران را پيش من فرست.» متن تاریخ طبری قال هشام: و أمّا عوانة بن الحكم الكلبيّ، فإنّه قال: لمّا قتل الحسين و جي‏ء بالأثقال و الأسارى حتّى وردوا بهم الكوفة إلى عبيد اللّه، فبينا القوم محتبسون إذ وقع حجر في السّجن، معه كتاب مربوط، و في الكتاب: خرج البريد بأمركم في يوم كذا و كذا إلى يزيد بن معاوية، و هو سائر كذا و كذا يوما، و راجع في كذا و كذا، فإن سمعتم التّكبير، فأيقنوا بالقتل، و إن لم تسمعوا تكبيرا فهو الأمان‏ إن شاء اللّه. قال: فلمّا كان قبل قدوم البريد بيومين أو ثلاثة إذا حجر قد القى في السّجن، و معه كتاب مربوط و موسى، و في الكتاب: أوصوا و اعهدوا فإنّما ينتظر البريد يوم كذا و كذا. فجاء البريد و لم يسمع التّكبير، و جاء كتاب بأن سرّح الاسارى إليّ. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub