🔰روایت چهارم از پاره های جگر امام مجتبی علیه السلام «تشت از خون درون حضرت پر شداز تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد آن طشت را زخون جگر باغ لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت دل را تهی زخون دل چند ساله کرد احتجاج از سالم بن ابی الجعد به نقل از یکی از یاران حضرت نقل می کند: ... در همین زمان که امام با من سخن می‌گفت، ناگاه خون بالا آورد و طشتی را طلب کرد که وقتی آن را برداشتند از خون درون حضرت پر شده بود. من گفتم: یا ابن رسول اللّه! این خون‌ها چیست؟ من تو را در حال درد کشیدن می‌بینم. فرمود: آری، معاویه ستمکار شخصی را تحریک نموده و مرا مسموم کرده است، همان طور که می‌بینی جگرم قطعه قطعه خارج می‌شود. گفتم: پس چرا معالجه نمی کنی؟ فرمود: دو مرتبه مرا مسموم نموده و این مرتبه سوم است که دوایی برایش پیدا نمی کنم. قَالَ وَ هُوَ یُکَلِّمُنِی إذا [إِذْ] تَنَخَّعَ الدَّمَ فَدَعَا بِطَسْتٍ فَحُمِلَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ مَلْئَانُ مِمَّا خَرَجَ مِنْ جَوْفِهِ مِنَ الدَّمِ فَقُلْتُ لَهُ مَا هَذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَأَرَاکَ وَجِعاً قَالَ أَجَلْ دَسَّ إِلَیَّ هَذَا الطَّاغِیَةُ مَنْ سَقَانِی سَمّاً فَقَدْ وَقَعَ عَلَی کَبِدِی فَهُوَ یَخْرُجُ قِطَعاً کَمَا تَرَی قُلْتُ أَ فَلَا تَتَدَاوَی قَالَ قَدْ سَقَانِی مَرَّتَیْنِ وَ هَذِهِ الثَّالِثَةُ لَا أَجِدُ لَهَا دَوَاءً https://eitaa.com/rozehayemaktoub