اشعار شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد طشتی از خون دل خویش برابر دارد   چشمهایش به در و منتظر آمدنیست زیر لب زمزمه مادر مادر دارد   جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست داغ ارثیست که در سینه مکرر دارد   زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر یادگاریست که از کینه همسر درد   لحظه های سفرش در بغلش می گیرد چادری را که بوی یاس معطر دارد   آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ مادرش روی زمین لاله پرپر دارد   گفت با گریه حسینم تو دگر گریه مکن که حسن میرود و سایه خواهر دارد   آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست؟ جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد @rozehdaftari شاعر: محمد علی بیابانی