به این ترتیب، صاحب این باغ و زراعت، هر گونه میوه و درآمدى در اختیار داشت (وَ کانَ لَهُ ثَمَرٌ). ولى از آنجا که دنیا به کام او مى گشت، و انسان کم ظرفیت و فاقد شخصیت هنگامى که همه چیز بر وفق مراد او بشود، غرور او را مى گیرد و طغیان و سرکشى آغاز مى کند، که نخستین مرحله اش، مرحله برترى جوئى و استکبار بر دیگران است، صاحب این دو باغ، به دوستش رو کرده در گفتگوئى با او چنین گفت: من از نظر ثروت از تو برترم، و آبرو، شخصیت و عزّتم بیشتر و نفراتم فزون تر است (فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً). 🌺🌺🌺 بنابراین، هم نیروى انسانى فراوان در اختیار دارم، هم مال و ثروت هنگفت، و هم نفوذ و موقعیت اجتماعى، تو در برابر من چه مى گوئى؟ و چه حرف حسابى دارى؟! ذیل آیه ۳۴ @Roznegaar