ما آدم‌ها احساسمان از خوشبختی و بدبختی به کیفیت زندگی‌مان باز می گردد. اگر همه چیز بر وفق مرادمان باشد خود را خوشبخت نامیده و اگر زندگی با ما راه نیاید خود را بدبخت می‌خوانیم. دخیل دادن این حجم از عواطف و احساسات در تعریف سعادت و شقاوت، از نادرست‌ترین کارکردهای عواطف است. بر انسان لازم است تا با بازتعریف نمودن مفهوم خوشبختی و بدبختی برای خویش، تکیه برتعقل را جایگزین توجه به احساس نماید، تا از این طریق معنای خوشبختی و بدبختی در نظرش تغییر نموده و تحت تاثیر ظواهر قرار نگیرد. اگر انسان اینگونه شد، تمام جهان هم که او را بدبخت بدانند او در خود حس خوشبختی را تجربه خواهد کرد. https://eitaa.com/roznevesht