به کجا پر بزنم ؟! من که پرم ریخته است
شهر آوار شده روی سرم ریخته است !
من به شوق قفسات آمدهام، در بگشا
وعدهی دانه مده ، دور و برم ریخته است
سر کشیدم که دل دوست نرنجد، چه کنم ؟!
زهر در ساغر من همسفرم ریخته است
شمعم و بعد تو دیگر دل من روشن نیست
قطره قطره بدنِ شعلهورم ریخته است
ماهی قرمز کوچک، دل من پر تَـرک است
آب این تنگ تو را تا ببرم، ریخته است
ترسم این است که در شهر شما سیل شود
اشکهایی که فقط نامهبرم ریخته است
خواستم پیش تو برگردم و عاشق باشم
هر چه پل بود ولی پشت سرم ریخته است
#روز_نوشت
#شعر
#شاعرش_را_نمیشناسم
#مومن_امیدوار_است
https://eitaa.com/roznevesht