در این روایت شریف به نكات حساسی درباره‌ی نفس اشاره شده است. نكته‌ی اول این است كه هیچ گاه نباید به نفس، خوش بین بود. همواره باید به آن ظنین و بدگمان بود وگرنه انسان قافیه را خواهد باخت. ثانیاً لزوم بدبینی به نفس ناشی از سنگینی آن در طاعت حق و اشتیاق آن به معصیت است. دل كندن نفس از زشتی‌ها كاری بسیار دشوار است. لذا دائماً باید در فعالیت بود و از ریشه دواندن هوس‌های نفسانی جلوگیری كرد وگرنه آدمی به بند كشیده می‌شود. این كار جز با مراقبه‌ی نفس و كشیك کشیدن در اطراف آن امكان پذیر نیست، به همین خاطر، امیرمؤمنان علیه السلام مشفقانه وصیت می‌فرمایند كه:«اِجعَل مِن نَفسِكَ عَلی نَفسِكَ رَقیباً وَ اجعَل لِآخِرَتِكَ مِن دُنیاكَ نَصیباً» (خوانساری، 1366،غررالحکم، ح4716). از نفس خود بر نفس خود مراقبی قرار ده و از دُنیایت برای آخرت، نصیبی به دست آور! چنان كه گفتیم این مراقبت و صیانت البته كاری بس دشوار است چون تمایلات نفسانی به شدت علیه آن مقاومت نشان می‌دهند و البته خداوند كسی را كه چنین رویكردی برگزیده، رها نمی‌كند و یاری‌اش می‌نماید چنان كه فرموده‌اند: «مَن كانَ لَهُ مِن نَفسِهِ یَقظَةٌ كانَ عَلَیهِ مِنَ اللهِ حَفَظَةٌ» (خوانساری، 1366،غررالحکم، ح4725). هر كس نسبت به نفس خود بیدار (و مراقب) باشد از جانب خداوند بر او محافظانی خواهد بود (كه یاری‌اش دهند). بیدار و هشیار بودن نسبت به نفس، یعنی انسان عنان آن را به دست دیانت و عقلانیت خود بدهد و در رفتار با آن هیچ گونه سهل‌انگاری و نرمش به خرج ندهد. كسی كه صیانت در او درونی شده باشد به پشتیبانی خداوند متعال، قوی‌ترین مردم خواهد بود چنان كه فرموده‌اند: «أقوَی النّاسِ أعظَمُهُم سُلطاناً عَلی نَفسِهِ» (خوانساری، 1366،غررالحکم، ح4717). قوی‌ترین مردم كسی است كه عظیم‌ترین چیرگی را بر نفس خود داراست. با درونی شدن صیانت به سوی تقویت این قوّت پیش می‌رویم. اگر این سلطه به دست آید تربیت پیشگیرانه از انحرافات و البته بر مبنای وحی و عقلانیت، به غایت خود دست یافته است؛ چون نهادینه شدن ارزش ها جز با مراقبه به دست نمی‌آید. برگرفته از کتاب منتشر نشده ای به اهتمام سیدمحمد خردمند، در موضوع . https://t.me/S_M_Kheradmand