💢امروز در دنیا رسانه رایانه و کاربردهای آن به کجا رسیده، چه استفادههایی از آن میشود. از این طریق وارد شویم و حوزه را با علوم جدید و کاربردهای آنها و استفاده از آنها برای پیشبرد کارهای خودمان، آشنا کنیم.
🔰 آیت الله العظمی امام خامنه ای
🖥💻🖥💻🖥💻
💠بنده وقتی در زمینه این نوع کارهای ابتدایی که انجام میدهیم فکر میکنم، ضمن اینکه قلبم را خوشحالی فرا میگیرد، غمی هم عمیقاً بر جانم سایه میاندازد. زیرا میبینم که امروز در دنیا رسانه رایانه و کاربردهای آن به کجا رسیده، چه استفادههایی از آن میشود، مسائل مربوط به این علوم دقیق و ریز به چه مراحلی میرسد و چگونه زندگی مردم و مراکز علمی را بر بالهای خودش، در آفاقی که از چشمهای ما دور است، سیر میدهد؛ اما ما هنوز در ابتدای کاریم. واقعاً از اینکه چرا ما اینقدر دیر فهمیدیم و دیر جنبیدیم، دل انسان غمگین میشود.
💠 هنوز هم ما در دست و بال خودمان کتابهایی داریم که حتی شماره صفحه ندارند. این مربوط به قدیم نیست. شاید یک روز اینها انشاءالله افسانه شود؛ اما امروز متأسفانه افسانه نیست و واقعیتی است که وجود دارد. بنده یک کتاب «مسالک» دارم؛ هر وقت به آن نگاه میکنم و میخواهم نشانیای بدهم، نمیدانم چه کار کنم؛ چون شماره صفحه ندارد. «مسالک» کتابی دو جلدی است که شاید حدود هزار صفحه یا بیشتر، ورق دارد؛ ولی شماره صفحه ندارد! یا «جواهر»، که حقیقتاً یک مخزن جواهر است. چهل و اندی جلد کتاب، اما فهرستی دارد که انسان وقتی به آن نگاه میکند - این فهرستی که فعلاً در اختیار ماست - یک دهم آنچه که در جواهر مطلب هست و از یک فهرست انتظار میرود، از آن استفاده نمیشود. انسان باید این کتاب را همینطور بگردد؛ چقدر وقت و چقدر ساعات بیبازگشت و عزیز صرف شود، برای اینکه ببیند آیا صاحب جواهر به فلان مطلب اشاره یا تصریحی دارد یا ندارد؟
💠ببینید واقعاً چقدر دل انسان غمگین میشود! حالا چه کسانی این وقتها را صرف میکنند؟ آن انسانهای دانشمند و فاضل و با ارزشی که نباید وقتهایشان صرف این امور شود. اصلاً نمیخواهند بنویسند؛ بلکه به یک اشاره میخواهند محتویات ذهنشان جایی جمع و جایی ارائه گردد و باید اطلاعات مورد نیازشان در چند ثانیه در اختیارشان قرار گیرد. فضلا و علمای ما امروز دیگر نباید بلند شوند و در کتابخانهها، یکی یکی کتابها را ببینید که فلان کتاب هست یا نیست، یا این مطلب در آن هست یا نیست؟ امروز ما از این جهات، متأسفانه خیلی عقبیم.
💠حالا این کار، یک شروع است. بنده تصورم این است که این دانش جدید که بحمدالله بشریت به برکت تعالیم دین و تعالیم انبیا به دست آورده است، در جاهای حساسی کاربرد دارد و با استفاده از آن، کارهای بزرگی در همه زمینهها انجام میگیرد.
💠پس ما نمیتوانیم بگذاریم میراث باارزش علمی خودمان از این دانش بیگانه بماند. شاید یکی از دو مقصود و امید عمده من از این کاری که امروز انجام میگیرد، این است که از این طریق وارد شویم و حوزه را با علوم جدید و کاربردهای آنها و استفاده از آنها برای پیشبرد کارهای خودمان، آشنا کنیم.
💠نمیتوان جلو این دانش جدید و فناوری نو را بست و یا آن را نفی کرد. ما چطور وقتی که از «خاکفرج» یا نمیدانم «جوبشور» بخواهیم مثلاً به مدرسه فیضیه برسیم، تاکسی سوار میشویم! آیا میشود گفت: «این علم، علم جدید است، این فناوری جدید است و به درد ما نمیخورد؛ پیاده برویم»! مگر میشود چنین حرفی زد!؟
💠همینطور از هر رشتهای، شاخهای و جرقهای از هر دانش جدید، باید استفاده کرد. باید بر بالهای علوم جدید سوار شد و خود را به آنجا رساند که انسان میخواهد.
💠بنابراین، کار، کار مبارکی است. یعنی این را مقدمه قرار دهیم برای آنکه بتوانیم انشاءالله قم و حوزه را با کاربردها و پیشرفتهای جدید علمی و استفاده از آنها آشنا کنیم.
💠آنچه مهم است این است که انسان باید به استفاده از علوم و تبعات آن عادت کند. چندی پیش آقایان رایانه کوچکی برای ما آوردند. یک چند وقت خواستیم استفاده کنیم، دیدیم سخت است، کنار گذاشتیم. مثلاً میخواهیم به «نجاشی» مراجعه کنیم برای ما هنوز راحتتر آن است که کتاب را برداریم و ورق بزنیم و ببینیم که آنجا نجاشی چه گفته است! البته بخشی از مشکل در کار کردن با یک دستگاه مدرن، بر اثر نقص آن به اصطلاح مرکز و معدن است. وقتی اطلاعات کامل شود و انسان ببیند که نیازش برآورده میشود، بیشتر رغبت میکند.
💠یکی از کارها به نظرم باید این باشد که به افراد یاد بدهیم که اول رغبت کنند و بعد مراجعه. یعنی خود آقایان، حقیقتاً باید استفاده کنید. مثلاً فرض کنید جناب آقای محقق، تصمیم بگیرند جز از طریق رایانه استفاده نکنند. اصلاً کتابخانه را رایانهای کنند.
💠امروز اطلاعات یک کتابخانه عظیم، در حجم بسیار کوچکی جا میگیرد. گفتهاند ابوالفرج اصفهانی، کتابهایش را چهل شتر بار میکرد و با خودش از اینجا به آنجا میبرد. کجایی؟ از خواب بیدار شو ابوالفرج! ببین چهل هزار کتاب - بلکه بیشتر: چهارصد هزار کتاب - را میشود روی یک صفحه، با یک دستگاه کوچک به همراه داشت و هر مطلبی را که خواست از آن بیرون آورد!
💠امروز دنیا اینگونه است و باید از دستاوردهای جدید استفاده کرد و بهره برد. ما متأسفانه هنوز یادنگرفتهایم؛ هنوز عادت نکردهایم و دستمان روان نیست. بیشتر دلمان میخواهد همینطور این کتابها را ورق ورق بگردیم.
💠مرحوم والد ما، آن اوایل، کتابهایی را که چاپ حروفی داشت و کوچک بود، رغبت نمیکرد بردارد نگاه کند؛ خوشش نمیآمد. از همان کتابهای بزرگ خط کلیشهای چاپ سنگی خوشش میآمد. مثلاً «مکاسب» چاپ شده بود و در خانه داشتیم؛ اما خوشش نمیآمد استفاده کند. ایشان همان «مکاسب» قدیمی چاپ سنگی را دلش میخواست ورق بزند! ببینید این انس، چه چیز عجیبی است و آدم را چطور میکشاند!
💠ما امروز تقریباً همان حالت را داریم! ما خیلی حاضر نیستیم از این وسایل جدید استفاده کنیم. باید یاد بدهید و یاد بگیرند. باید عادت کنند و دستشان روان شود. وقتی که دست روان شد، آنوقت از آن وسیله، بهرههای فراوانی گرفته خواهد شد.
📚 ۱۳۷۱/۱۰/۱۴ بیانات در دیدار مسؤولین «مرکز تحقیقات رایانهاى علوم اسلامى حوزهى علمیهى قم»