° 🔘 « متن اشعار منتخب » در رثای حضرت زهرا علیها السلام 🔳 دل افسرده ام از زندگی آمد بیزار می رسد بس که به گوش دل من نالۀ زار نالۀ وا اَبـَتا می رسد از سوخته ای کز دل مادر گیتی ببرد صبر و قرار صد چو قمری کند از نالۀ او نوحه گری می چکد خون دل از دیده ز منقار هزار جورها دید پس از دور پدر در دوران نه مساعد ز مهاجر ، نه معین از انصار بت پرستی به در کعبۀ مقصود و امید آتشی زد که بر افروخته تا روز شمار شرر آتش و آن صورت مهوش عجب است نور حق کرده تجلی مگر از شعلۀ نار ! طور سینای تجلی متزلزل گردید چون بدان سینۀ بی کینه فرو شد مسمار نه ز سیلی شده نیلی رخ صدیقه و بس شده از سیل سیه ، روی جهان تیره و تار بشنو از بازو و پهلو که چه دید آن بانو ؟ من نگویم چه شد اینک در و اینک دیوار دل سنگ آب شد از صدمۀ پهلو که فتاد گوهری از صدف بحر نبوت به کنار بند در گردن مرد افکن عالم افکند بت پرستی که همی داشت به گردن زنار منکر حق شد و بیعت ز حقیقت طلبید آن که ز اول به خداوندی او کرد اقرار رفت از کف ، فدک و نالۀ بانو به فلک نه که حرفش شرفی داشت نه قدرش مقدار روز او چون شب دیجور وتن او رنجور لاله سان داغ و چو نرگس همه شب را بیدار غیرتش بس که جفا دید ز امت نگذاشت که پس از مرگ وی آیند به گِردش اغیار 📓 « دیوان کمپانی » آیت الله حاج میرزا محمد حسین غروی اصفهانی 💠 @sadeghin_ir