🔹شکست اخلاقی
✅ جهان ما آدمها جهان عجیبی و غریبی است؛ پر است از ناسازگاریهای آزاردهنده میانِ "خواستهها" و "توانمندیها"؛ میانِ "سطح ادراکی" و "سطح زیستی"؛ میان آنچه "میدانیم باید" باشیم و آنچه "میتوانیم" باشیم. در جهانِ ما، انسانها چیزهایی را ضروری میدانند که امکان تجربه کردنشان را ندارند.
✅ یکی از این تعارضهای آزاردهنده را میتوان میان " ادراک اخلاقی" و "تجربهی زیستی" انسانها دانست. ما اخلاق را ضرورت نخست جامعه خود میدانیم ولی کمتر میتوانیم آن را زندگی کنیم. دوست داریم اخلاقی باشیم ولی نمیتوانیم. هر روز مثلِ آبخوردن تصمیمها و تشخیصها اخلاقی خود را زیر پا میگذاریم و جوری رفتار میکنیم که دوست نداریم و در نتیجه احساس شکست میکنیم. ما انتظارات اخلاقی زیادی داریم؛ دانستههای اخلاقی ما فراوان است؛ ادارک اخلاقی مان بالاست؛ ضرورت زندگی اخلاقی را با گوشت و پوست و استخوانمان درک میکنیم و از نبودنش ناله سر میدهیم؛ ولی کمتر میتوانیم اخلاقی زندگی کنیم. در حقیقت، ما خلافِ انتظارِ خودمان هستیم. با این حال، باز هم زندگی اخلاقی را آرزو میکنیم.
✅ بخش زیادی از چالشِ اخلاق در جامعه ایران به همین موقعیّت شکست مربوط است. این احساس شاید همواره بوده است؛ ولی در دهههای اخیر که صدا و سیما و اساساً مبلغان دینی فرصت بیشتری برای بالابردن ادراک اخلاقی جامعه داشتهاند، فاصله میان ذهنیّت اخلاقی و امکان زیست اخلاقی بیشتر احساس میشود. واقعیّت آن است که به رغم تلاشی که برای متعال نشان دادن اخلاق در جامعهی ایران صورت گرفته است، امکان زیست اخلاقی در این جامعه بهتر و آسانتر نشده است. گفتمان اخلاقی هیچ وقت گفتمان غالب این جامعه نبوده است. همیشه چیزهایی چون امر سیاست و اقتصاد و اجتماع بر اخلاق غلبه داشتهاند. وقتی از غلبه گفتمان اخلاقی سخن میگوئیم منظورمان این است که همه کنشگران حوزه عمومی و سیاست، به آنچه خود و دیگران انجام میدهند از زاویه عقلانیت اخلاقی نگاه کنند و آنچه در این حوزهها میگذرد را با کمک همین عقلانیّت نقد کنند. اگر اینگونه شود، آنگاه با بهانههای مختلف سیاسی و اقتصادی نمیتوان اخلاق را زیرپا گذاشت و سرسری گرفت.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۲/۵/۲۱
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab