🔰غش در تاریخ؟ 🔸استاد ماجرایی از خانه اجاره ای امام نقل کرده تا با ربط آن به هديه، برخی ماجراهای امروز را توجیه کند. 🔹اما جدای از قیاس مع الفارق ایشان که دوران خطر حکومت طاغوت را با امروز مقایسه کرده، با اندکی جستجو در می یابیم که ظاهرا همسر حضرت امام در آن ایام در منزلی دیگر سکنی داشته اند که هم از شخص دیگری اجاره شده و هم به جای اتاقهای زیاد، 4 اتاق بیشتر نداشته است! 🔸آن دوران اگر کسی به عالمی کمک می کرد، شائبه رانت نداشت بلکه باید پا در وادی خطر می گذاشت. امام با اینکه در سطح بالای حوزه بود در قم نزدیک ده منزل اجاره ای تغییر داد و هیچ بازاری ثروتمندی برایش به رسم هدیه خانه نخرید. 🔹البته احتمالا آقای موگویی بیشتر قصدش توجیه امروز بوده تا پژوهش تاریخی، چرا که آنچه ایشان نوشته است مربوط به هفتمین خانه اجاره ای امام است که حاج احمد در آنجا متولد شده.. «این خانه، خیلی بزرگ بود. شش اتاق و حیاط بسیار بزرگی داشت و مالک آن با اجارۀ ناچیزی در اختیار خانوادۀ حضرت امام قرار می‌دهد. احمدآقا در روز 24 اسفند 1324 ش، متولد شد. در آن زمان منزل ما در پارک اتابکی بود که اکنون جزو مدرسه حجتیه است. احمد چهار ماهه بود که به منزل جدید خود در یخچال قاضی رفتیم و آن را اجاره کردیم و بعداً آن را خریدیم» 🔸استناد تاریخ به هیچ وجه برای مقابله با محکمات عقلی توصیه نمی شود به خصوص آنکه مغشوش و مخدوش و با غرض خاص نقل شود. 🔹اما خوب است حالا که تاریخ و خاطره می گوییم این خاطره را هم از سید احمد خمینی نقل کنیم: «روزی از برادران سپاه مستقر در بیت امام درخواست کردم جلوی ایوان بیت را یک نرده‌ای نصب کنند. وقتی برادران مشغول این کار شدند امام وارد شده، فرمودند: «احمد، چه کار می‌کنی؟» عرض کردم برای حفاظت جان علی (فرزندم) که خدای نکرده به پایین پرت نشود، از برادران خواسته‌ام نرده ای جلوی ایوان نصب کنند و این کار مرسومی در همهٔ خانه هاست. حضرت امام فرمودند: «شیطان از همین‌جا سراغ آدم می‌آید، اول به انسان می‌گوید منزل شما احتیاج به نرده دارد، بعد می‌گوید رنگ می‌خواهد، سپس می‌گوید این خانه کوچک است و در شأن شما نیست و خانهٔ بزرگتر می‌خواهید و آرام آرام انسان در دام شیطان می‌افتد.»