🔰سب نامه و ژاژخایی روشنفکر آمریکایی! 🔹دکتر عبدالکریم سروش از دل امریکا برای مراجع و مشایخ در ایران نامه ای نوشته و خود را در جایگاه مصلح دیده و از پنداشته است که دم مسیحایی دارد و با نفحه رحمانی اش قلم فرسایی کرده و مراجع را امر به معروف و نهی از منکر نموده است! 🔹 همین حس خودبرتربینی و تبختر موجب شده او با تفرعن بر برج عاج بنشیند، خود را همچو رسولی خجسته سروش بداند که باید یک مشت جاهل خائف را نصیحت کند و البته کاش اگر چنین اندیشه ای در سر داشت، بر سبیل ادب طی طریق می کرد و عبارات و تعبیرات شعرگونه خود را با ناسزا و بدکلامی نمی آلود، تا لااقل آن‌چه نوشته در حد شب نامه های دانشجویی وزنی پیدا می کرد و تبدیل به سب نامه نمی شد! ژاژخایی هنر دندانش هزل دستور لب خندانش 🔹خط به خط این یادداشت کوتاه آقای سروش پر از پلشتی و بدگویی و بدخویی و حقد و بی انصافی است و آنگاه که مغز متفکر یک جریان، این گونه بی محابا به بزرگان دین و مردمی ترین نهاد شیعه توپخانه می گشاید از سلبریتی و سیاستمدارش می شود انتظار ادب و منطق داشت؟ وقتی سلطان تکثرگرایی و پلورالیسم تنها خود را صراط مستقیم می داند و بر بقیه چون با او هم نظر نیستند ضرب و شتم را روا می دارد، اگر در کف خیابان هم بیاید با آتش و درفش می آید! 🔹البته نه اینکه سروش آداب و خوش سخنی و احترام را بلد نباشد، چه آنکه چند سال پیش وقتی می خواست علیه تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه ملت ایران سخن بگوید، ابتدا با نرمی و گرمی نظام آمریکا و قوه قضاییه آنجا را ستود و آنگاه درلابلای تملقهایش به شیطان بزرگ و پرزیدنت آن، اشاره ای هم به تحریمهای آمریکا علیه ملت ایران کرد. آری! روشنفکران دور از ملت و فرنگ نشسته فرهنگشان برای دشمن ملت ایران است و شاخ و شانه کشیدن شان برای ایران! 🔹 کاش آقای سروش از اخراج و بیکاری نمی ترسید و یک نامه به کسانی می نوشت که با تحریم و جنگ رسانه ای خرخره ملت را می فشرند و روز به روز به تنگناهای مردم مظلوم می افزایند. اگر البته ایشان دغدغه اش عدالت و مبارزه با جائر و رفاه ملت ایران بود خود به خود می بایست این کار را می کرد اما چه باید کرد آقای سروش آن زمان که ایران بود جایزه اش را از نهادهای امریکایی می گرفت امروز که در آغوش امریکاست بیش از این نمی توان از او توقع داشت! 🔹 او اگر منصف بود، نمی نوشت «چرا روحانیان محرم مردم نمی شوند و محروم نوازی نمی کنند»؟ همین یک پرسش نمایی از تمام این نامه است که نشان دهد که نویسنده یا شاعر این متن چقدر از ماجرا دور است و یا خود را به تجاهل می زند! هنوز بین مردم ایران خاطره خدمات خالصانه روحانیون و طلاب به مردم در شرایط سخت کرونا زنده و جاری است. خاطرات حضور روحانیون در بحرانهایی مانند سیل و زلزله و غیر از آن در شرایط دیگر که همواره بین محرومین و مستضعفین بوده اند و چشمهای کم سو شده لیبرالزده آنها را نمی بیند! هر که بی‌باکی کند در راه دوست ره‌زن مردان شد و نامرد اوست 🔹اینکه از ینگه دنیا در کنار دشمن ملت ایران به محترمترین قشر نزد مردم ایران، یعنی مراجع اهانت کنیم آیا محروم نوازی است؟ جناب سروش بهتر می داند آنکه مردم سال‌های سال است نه تنها مردم کوچه و خیابان بلکه دانشجویان و نخبگان از آنها عبور کرده اند، روشنفکرانی هستند که هیچگاه با مردم همراه نبوده اند و حرمت‌ فکر و اندیشه را با قدرت و ثروت و آرامش دنیوی، خرید و فروش کرده اند. 🔹به غدیر و سلام فرمانده و اربعین و محرم و صفر ارجاع نمی دهم، خوب است جناب سروش، خروش مردم در مراسم تشییع پیکر مطهر علما را در همین چند سال اخیر نگاه کند و در خلوت خود آن را تحلیل کند. 🔹به نظر می بایست برای این جوان دهه هشتادی هیجان زده که سینه ستبر کرد و در خیابان آمد احترام بیشتری قائل شد تا آن شاعر ترسوی بیرون خزیده فحاش که هنری جز حرافی و هتاکی ندارد! ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی زیرا به ادب یابی آن چیز که می‌گویی