❤️ ❤️ 👈غلام سياه ابوذر غفاري که در کربلا به شهادت رسيد. 👈جون بن حوي پس از شهادت ‏مولايش ابوذر، به مدينه برگشت و در خدمت اهل بيت درآمد.ابتدا خدمت ‏امير المؤمنين‏ «ع‏» بود.🌹🌹🍀 👈سپس در خدمت امام حسن و امام حسين‏ «ع‏» 👈و بالاخره در خدمت ‏امام سجاد «ع‏» بود. 👈در سفر کربلا، از مدينه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد. 👈چون به ‏اسلحه‏سازي و اسلحه‏شناسي آشنا بود، 👈به نقل ابن اثير و طبري، شب عاشورا هم در کربلابه کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت.🌹🌹🍀 👈با آنکه سن او زياد بود، ولي روز عاشورا ازسيد الشهدا «ع‏» اذن ميدان طلبيد. 👈امام او را رخصت داد تا برود و آزادش کرد. ولي او بااصرار، مي‏خواست در روزهاي شادي و غم و راحت و رنج، از خاندان پيامبر جدا نشود. به امام حسين‏ «ع‏» عرض کرد: 👈 گر چه نسبم پست و بويم ناخوش و چهره‏ام سياه است، ولي‏ مي‏خواهم به بهشت روم و شرافت‏يابم و روسفيد شوم.👈از شما جدا نمي‏شوم تا خون ‏سياهم با خونهاي شما آميخته شود.پس از نبرد، 👈وقتي بر زمين افتاد، امام خود را به بالين او رساند و چنين دعا کرد: 🌹🌹🍀 👈خدايا!رويش را سفيد و بويش را معطر کن و او را با نيکان ‏محشور گردان‏ 👈«اللهم بيض وجهه و طيب ريحه و احشره مع الابرار و عرف بينه و بين محمدو آل محمد»[ اعيان الشيعه ، ج 4، ص 297، انصار الحسين، ص 65، بحار الانوار، ج 45 ص 22.]🌹🌹🍀 👈به دعاي امام، بويش معطر گشت.امام باقر «ع‏» از امام سجاد «ع‏» روايت‏ مي‏کند 👈که پس از عاشورا که مردم براي دفن کشته‏ها به ميدان مي‏آمدند (و بني اسد براي ‏دفن شهدا آمدند)، 👈پس از ده روز، بدن جون را در حالي يافتند که بوي مشک از آن به مشام ‏مي‏رسيد.[ بحار الانوار، ج 45، ص 23، معارف و معاريف، ج 2، ص 634.]🌹🌹🍀 👈رجزهاي مختلفي براي جون نقل شده است.👈از جمله: 👈کيف تري الکفار ضرب الاسود بالسيف ضربا عن بني محمد اذب عنهم باللسان و اليد ارجو به الجنة يوم المورد [اعيان الشيعه، ج 4، ص 297.] . 👈که نشان‏دهنده عمق بينش او در شناخت ولاي آل البيت و جبهه کفر امويان و دفاع همه ‏جانبه او از خاندان رسالت است.🌹🌹🍀 👈[ درباره جون، کتاب‏ «جون، مسک للزنوج‏» تاليف: محمد رضا عبد الامير انصاري.نشر: بنياد پژوهشهاي آستان ‏قدس رضوي، منتشر شده است (کيهان فرهنگي، سال 10 شماره 3 ص 45).] .🌹🌹🍀