‍ ‍ آمده عبد فراری سربه زیر یا مُجیرُیامُجیرُ و یامُجیر گرچه من نان علی را خورده ام دل به دست او ولی نسپرده ام صاحبم را سالها آزرده ام آخر کارم شده ،افسرده ام شرم برمن توبه کردم دیرِ دیر یامُجیرُ و یا مُجیرُ و یامجیر رفت از یادم که نوبت میرسد این شلوغی ها به غربت میرسد لحظه مرگم به سرعت میرسد نوبت آن قبر خلوت میرسد دوملک هستند آن هم سخت گیر یامُجیرُ و یامُجیرُ و یا مجیر دیگر این پرونده پیش قاضی است حضرت صاحب زمن ناراضی است من نماز و روزه هایم بازی است سالها کارم فقط لفاظی است تو بزرگی و من آن عبد فقیر یامجیرُ و یامجیرُ و یامجیر وای از امروز و فردا کردنم بوی معصیت گرفته این تنم دوستی ها می کنم با دشمنم آن که عمرش راهدر داده منم حضرت باران بزن بر این کویر یامُجیرُ و یامُجیرُ و یا مجیر غصه دارم ،غصه های بی حساب مستحقم تا بسوزم در عذاب ماند بهر من فقط یک انتخاب ناله از دل می کشم يا بو تراب من علی دارم امامی بی نظیر یامُجیرُ و یامُجیرُ و یامُجیر مستم و هوشیار می گویم "علی" هر که گفت از یار می گویم" علی" یکصد و ده بار می گویم "علی" جای استغفار می گویم "علی" ✅ @sadeghin_ir