بسم الله 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 کربلای دو (بخش دوم) 🌼🌼🌼🌼🌼🌼 سپیده دم صبح روز دهم شهریور،مجبور شدیم عقب بکشیم.علاوه بر شهدا و مجروحین که در عملیات دادیم، در جریان عقب نشینی به دلیل تسلط عراق و روشنایی هوا،شهدای زیادی دادیم. بیشتر شهدا هم در منطقه ماندند.لشکر ویژه شهدا در این عملیات آسیب زیادی دید.در قرارگاه تاکتیکی لشکر،همه از وضعیت پیش آمده ناراحت بودند. «محمود هم که خون خونش را می خورد» از طرف «قرارگاه مقدم حمزه»ما را برای جلسه فرا خواندند. به همراه محمود و منصوری که جانشینش بود خودم فرمانده اطلاعات و چند نفر دیگر از مسیولین لشکربه قرارگاه رفتیم. در جلسه قرارگاه هم علی شمخانی «قائم مقام سپاه» هدایت الله لطفیان «فرمانده قرارگاه»جواد حامد«فرمامده عملیات»و چند نفر دیگر حضور داشتند. بحث اصلی ادامه عملیات از طرف «لشکر ویژه شهدا»بود. قرارگاه و بویژه شمخانی مصر بود که لشکر شهدا شب یازدهم نیز دوباره برای گرفتن ارتفاع ۲۵۱۹به خط بزند. از این طرف محمود که همیشه برای انجام عملیات داوطلب بود، این دفعه زیر بار نمی‌رفت. حرفش این بود که دشمن کاملا آماده است. عملیات لو رفته،لشکر ما هم تلفات زیادی داده و الان نیاز به بازسازی داره. اگر امشب هم دوباره عمل کنیم مطمئنا شکست میخوریم. قرارگاه وقتی مقاومت کاوه را دید تصمیم جدی گرفت. شمخانی به آقا محمود گفت:خیلی خب، پس حالا که شما شهید زیاد دادید و سازمانتون بهم ریخته و نیاز به بازسازی دارید،لشکر ۲۱امام رضا بجای شما عمل میکند.شما بشید احتیاط لشکر امام رضا، این حرف محمود را عصبی کرد و گفت:من نمیخواهم از زیر بار عملیات شانه خالی کنم، میگم هر کی عملیات کنه موفق نمیشه، میخواد لشکر ویژه شهدا باشه یا لشکر ۲۱امام رضا، فرقی نمی کنه، محمود دوباره رفت روی نقشه و توضیحاتی پیرامون صحبت های قبلی و تایید آن ها ارایه داد. ادامه دارد..... 🌼🌸🌼🌸🌼🌸 راوی آقای سید مجید ایافت ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza