🙏 فلسفه درخواست‌های بی حد و حصر (قسمت دوم ) 🍀 نکته سوم (که کمي دقيق‌تر است) اين است که دعاي حقيقي دو رکن دارد که یکی از آن‌ها به دو قسم تقسيم می‌شود. پس می‌توان گفت سه رکن دارد؛ یکی این است که خواست حقيقي باشد، نه این‌که چیزی را بر زبان آورد و اصلا نداند آيا ‌چنین چیزی را می‌خواهد یا نه. رکن دیگر آن است ‌که اين خواست از خدا باشد و برای این‌ مقصود لازم است انسان خدا را بشناسد تا بداند دستگاه بخشش او چگونه عمل می‌کند، و سنت‌های او با دعا چه ارتباطی خواهند داشت. اگر سنت او به‌گونه‌ای است که برخی کارها را انجام نمی‌دهد، درخواست آن کارها به شوخی شبیه است. ما می‌دانیم که قاتل سيدالشهدا علیه‌السلام آمرزيدني نيست. با این وجود آیا شایسته‌ است که چنین درخواستی از خدا داشته باشیم؟! خداي متعال فرموده است: من اصلا انسان را آفريده‌ام تا نتيجه رفتارهاي اختياري‌اش را به او بدهم و نتيجه اين رفتارها حساب و موازيني دارد. اين طور نيست که به رفتاري که گناه است قصری بهشتي بدهم و در برابر به کسی که خدمات فراوانی انجام داده حمیمی از جهنم بنوشانم. کيفر و پاداش متناسب با رفتار است. بلکه طبق آن‌چه بسياري از محققان فرموده‌اند، اصلا عين گناه و صواب در آن عالم تجسم پيدا مي‌کنند. کار خدا عبث نیست. خدای متعال برای اثبات عالم آخرت به عبث نبودن کار خود استدلال کرده، می‌فرماید: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا. البته خدای متعال یک عمل خوب کوچک را که در یک ساعت انجام گرفته، بی‌نهایت پاداش می‌دهد، اما این پاداشِ همين عمل است و چيزي در همين راستا است با امتدادی بی‌نهایت. همه کارها در دنيا محدود است اما پاداش‌‌هاي آن‌ها بي‌نهايت است. ولی هر کدام کانال مخصوصي دارد که اين کانال در امتداد بي‌نهايت است. خدا چيز عبث را نمي‌خواهد، بلکه کار را حکيمانه مي‌خواهد. تفضل او هم حساب دارد و گزاف نيست. یعنی افزایش پاداش هم بر اساس حساب و قانونی است. بنابراین اگر کاری عبث باشد دیگر کاری نخواهد بود که خدا انجام دهد. اين‌گونه نيست که اگر شخصي عمري گناه کرد و در پایان پشیمان شد و یک استغفرالله گفت و خدا هم او را آمرزيد، بايد در کنار مقام پيغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار گیرد. آیا چنین کاری لغو نيست؟! اگر این‌گونه باشد پس چرا او را در این‌ دنیا خلق کرد و این همه تکليف‌ برای او مشخص کرد؟! اگر بنا بود کار خدا فقط بخشش باشد، از ابتدا همه را در بهشت خلق مي‌کرد و اين عالم را با این همه امتحانات، سختی‌ها و مصیبت‌ها برای عزیزترین بندگانش خلق نمی‌کرد. البته او چنین خلقتی را نسبت به ملائکه کرده و به فرموده قرآن، ملائکه مي‌گويند: وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ. اما انسان خلق شده است تا از ملک بالاتر رود، و این در صورتی است که با انتخاب و زحمات خود چنین راهی را طی کند. آیا کسي که آن زحمت‌ها را به جان بخرد با کسی که عمری با خدا لجبازي کند، تنها با یک دعا يکسان مي‌شوند؟! البته معنای این سخن این نیست که ادعوني استجب لکم دروغ است! دعا باید درخواست واقعی باشد و وقتی از خدای حکیم درخواستي می‌شود، نباید آن درخواست کاري لغو و عبث باشد. اگر فرموده است: بغیر حساب می‌بخشد، یعنی بخشش او بر اساس حساب‌هاي شما بندگان نیست. رحمت خدا حد و حصر ندارد، اما صفت حکمت است که مجرای رحمت را تعيين مي‌کند. به تعبیر دیگر از طرف مبدأ آفرينش و از لحاظ فاعل رحمت، محدوديتي نسبت به هیچ کس وجود ندارد، اما از طرف قابل (انساني که مي‌خواهد رحمت را دريافت کند)، محدوديت‌هايي وجود دارد، و در حقیقت اين «قابل» است که نمی‌تواند بیشتر از حد خود از رحمت بی‌نهایت الهی بهره ببرد. حاصل آن‌که همه اين دعاها صحيح است و بايد هم خوانده شوند اما در همه آن‌ها این قید وجود دارد که «اگر مخالف حکمت نباشد». 🌺 حضرت آية اللّه مصباح يزدى حفظه الله 👁کانال انس با 🆔 @sahife2