❇️ مژده بردن خرگوش سوی نخچیران کی شیر در چاه فتاد
قسمت دوم
❇️ شير را خرگوش در زندان نشاند
ننگْ شيري كو ز خرگوشي بماند
♦️شير را خرگوش در زندان چاه نشاند پس ننگ بر شيري باد كه از خرگوشي عاجز شد
تو اى انسان غافل در چنين ننگى بسر مىبرى آن وقت متوقعى كه فخر الدين لقب بگيرى؟
تو شيرى هستى كه نقوش و صور اين عالم چون آن خرگوش تو را فريفته و در چاه دهر محبوست نموده است.
نفس خرگوش تو خود در صحراى جهان مىچرد و تو در قعر چاه در عذابى.
خرگوش دوان دوان سوى نخجيران رفته گفت بشارت بشارت رفقا مژده آوردهام.
مژده باد اى گروه خوشبخت كه آن سگ دوزخ بجاى اصلى خود باز گشته دوزخى گرديد.
مژده باد كه دندانهاى آن دشمن جانها را قهر خداوندى از بيخ و بن بر كند.
مژده كه عدل و لطف و قضاى الهى ظالم را بقعر چاه افكند.
كسى كه با پنجه خود سرها را مىكوبيد جاروب مرگ چون خس و خاشاك جان و تنش را بهم كوفته دور انداخت
آن كه بجز ستم كارى نداشت آه مظلوم او را گرفته بجزاى خود رسانيد.
گردنش شكست و مغزش متلاشى شد و جان ما از محنتش خلاص گرديد.
از فضل خداوندى دشمن نابود شد و شما در اين ميدان فاتح شديد.
#مثنوی_معنوی_73
🙏کانال انس با
#صحیفه_سجادیه
🆔
@sahife2