✳️ 2 قسمت 2 🔴 غزالى در حقيقت نكوهش غرور مى‏نويسد: «هر چه درباره ارزش دانش و معرفت و نكوهش جهل و نادانى گفته شده دليل بر نكوهيدگى غرور مى‏شود؛ زيرا غرور يكى از انواع جهل است؛ چون جهل عبارت از اين است كه انسان به چيزى برخلاف آنچه در عالم واقع هست باور داشته باشد. و غرور نيز همان جهل است. ولى هر جهلى غرور نيست، بلكه غرور مستلزم وجود دو چيز است: يكى آنچه انسان فريفته آن مى‏شود و ديگر عامل فريبنده است. بنابراين، اگر مجهول مورد اعتقاد ما، چيزى باشد كه با هوس و خواهش نفس سازگار باشد و عامل جهل هم يك شبهه و خيال نادرست باشد و ما گمان كنيم كه آن دليل است. حال آن كه در عالم واقع چنين نباشد، جهل برگرفته از اين امر، غرور نام دارد. پس غرور، عبارت است از اعتماد و تكيه كردن نفس به آنچه مطابق هوا و هوس باشد و طبيعت آدمى به خاطر شبهه افكنى و فريب شيطان به آن گرايش يابد. با توجه به اين برداشت، كسى كه بر اثر يك شبهه نادرست، معتقد باشد كه در دنيا يا در آخرت از خير و خوبى برخوردار است. چنين كسى مغرور و فريب خورده است. بيشتر مردم خيال مى‏كنند كه آدمهاى خوبى هستند، در صورتى كه در اين پندار خويش دچار خطا هستند. پس بيشتر مردم مغرور و فريب خورده‏اند؛ گرچه كه انواع غرور آنها متفاوت است و درجاتشان در اين مورد فرق مى‏كند و غرور و فريب خوردگى بعضى روشنتر و شديدتر از ديگران مى‏باشد.» صاحب كتاب معراج السعادة، اهل غرور و غفلت را به چند گروه دسته‏بندى نموده است، كه در اينجا به چكيده‏اى از آنها اشاره مى‏شود: «1- گروه كفّار و صاحبان مذاهب فاسد كه شيطان آنان را به غفلت و تكبّر انداخته و با شبهات بى‏پايه آنها از راه حق بيرون كرده است. و آنان خود را حق‏دار مى‏پندارند. 2- گروه فساق و معصيت‏كاران كه برخى از آنان گمان مى‏كنند دنيا نقد و آخرت نسيه است با فرورفتن در شهوات و لذّت‏هاى دنيايى نفس و جان خويش را دچار مرض روحى مى‏كنند. برخى از آنان گمان مى‏كنند لذّت‏هاى دنيايى امرى يقينى است ولى لذّت‏هاى آخرتى احتمالى و حدسى است و انسان عاقل امر يقينى را به اميد امر احتمالى رها نمى‏كند. اينان در حقيقت مسأله معاد را انكار مى‏كنند و از زمره كفّار محسوب مى‏شوند و خداوند درباره آنان مى‏فرمايد: الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَيهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَآءَ يَوْمِهِمْ هذَا وَمَا كَانُواْ بَايتِنَا يَجْحَدُونَ آنان كه دينشان را سرگرمى و بازى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفت، پس ما امروز از ياد مى‏بريمشان، همان گونه كه آنان ديدار امروزشان را از ياد بردند وهمواره آيات ما را انكار مى‏كردند. برخى از آنان مغرور به الطاف بى‏نهايت الهى شده، چون كه خداوند فرموده است: وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمَانِىُّ حَتَّى‏ جَآءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ و آرزوها [ى دور و دراز و بى پايه،] شما را فريفت، تا فرمان خدا [به نابودى شما] در رسيد و [شيطان‏] فريبنده، شما را فريب داد. دنيا به آنان روى كرده و از نعمت‏هاى زيادى بهره‏مند شده‏اند و بسيارى از مؤمنان فقير و دردمند را مى‏بينند و مى‏گويند: خداوند به ما لطف و مرحمتى كرده و لطف او به ما بيشتر بوده، پس در آخرت هم ما با احسان و مرتبه برترى برخوردار هستيم اما خيالى باطل است؛ زيرا زيادى مال و فرزند و فراوانى نعمت دنيايى و رفاه مادى دليل بر بزرگى مقام و برترى شخصيتى نيست، بلكه دامى بر شيطان و آزمودن ظرفيّت آنهاست. خداوند منّان درباره آنان مى‏فرمايد: وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لِاَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ و كسانى كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مى‏دهيم به سودشان خواهد بود، جز اين نيست كه مهلتشان مى‏دهيم تا بر گناه خود بيفزايند، و براى آنان عذابى خوار كننده است. أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ‏مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ* نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَيْرَ تِ بَل لَّا يَشْعُرُونَ آيا گمان مى‏كنند افزونى و گسترشى كه به سبب مال و اولاد به آنان مى‏دهيم، * در حقيقت مى‏خواهيم در عطا كردن خيرات به آنان شتاب ورزيم؟ [چنين نيست‏] بلكه [آنان‏] درك نمى‏كنند [كه ما مى‏خواهيم با افزونى مال و اولاد، در تفرقه، طغيان، گمراهى و تيره‏بختى بيشترى فرو روند.] 👈 ادامه دارد ... 🔗کانال انس با 🆔 @sahife2