✳️ حقيقت محمّديه قسمت دوم 🔴 از آن جا كه متجلّى در حقيقت كلّيّه محمّديّه، مفاتيح مختصّ به حضرت احديّت جمع و صاحب مقام اكمليّت مى‏باشند و قلب مبارك او به مقام برزخيّت كبرى و تجلّى احدى جمعى و مظهريّت اسم اللَّه ذاتى نايل آمده و تجلّيات الهيّه از ناحيه ذات و حقيقت او به عالم اسما و صفات و عوالم عقول و مراتب عالم مثال و عالم ماده و طبيعت واصل مى‏شود و آن حقيقت كلّيّه به حكم جامعيّت تامّه مشتمل بر كافّه حضرات است و جميع حقايق ابعاض و اجزاى وجود اويند، مفاتيح غيبى در هر درجه از درجات وجود او، اثرى از مقام غيب ذات به او مى‏رسانند. در مقام غيب وجود، مُلهمَ از ذات حقّ است بدون وساطت امرى: كَالْعِلْمِ بِالْأسْماءِ الْمُسْتَأْثَرَةِ الْغَيْبِيَّةِ. مانند علم به اسماى برگزيده غيبى و پنهانى. چه آن كه فرمود: اللّهُمَّ إنّى اسْألُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ أو أنْزَلْتَهُ فى كِتابِكَ أوْ علَّمْتَهُ أحَداً مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأثَرْتَ بِهِ فى مَكْنُونِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ. بار پروردگارا! از تو مى‏خواهم به حق هر اسمى كه به آن، خود را ناميدى يا در قرآنت نازل كردى يا به يكى از بندگانت ياد دادى و يا هر اسمى كه در علم غيب و پنهان خود برگزيدى. اين اسما متضمّن علوم و اسرارى هستند كه إنباى از غيب ذات و علم تفصيلى به آثار و مقتضيات اسماى كليّه و جزئيّه و استعدادات و قابليّات لازمه اعيان و حقايق خلقيّه بر آنها توقّف دارد و اين اسما در عالم جبروت و حضرت عمليّه علّت و منشأ سير آن حقيقة الحقايق در اسمايى كه رقايق اسماى مستأثره و صور ابهامات غيبيّه مخصوص به مقام احديّت جمع الجمع هستند مى‏باشند. تقلّب و سير در اسماى ظاهره و باطنه و تحقّق به مقام جمعيّت اين اسما و افاقت و خلاصى از سُكر فناى در فنا و نيل به مقام تمكين تام، ناشى از استمداد از اسماى مستأثره و تجلّيات واصله از غيب ذات است. [پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد]: إنَّ اللَّهَ ضَرَبَ بِيَدِهِ بَيْنَ كِتْفَىَّ فَوَجَدْتُ بَرْدَ أنامِلِهِ بَيْنَ ثَدْيَىَّ فَعَلِمْتُ عِلْمَ الْأوَّلينَ وَالْآخِرينَ. خداوند با قدرت لايزالى خود بر دو شانه‏ام زد كه سردى آن را بين دو سينه‏ام حس كردم و علم اوّلين و آخرين را دانستم. اثر اين مفاتيح در عالم ملكوت و ارواح، مكاشفات معنويّه و واردات و تنزّلات روحانيّه و مجرّده است كه علوم شريعت و طريقت و حقيقت و رموز و اسرار آنها ثمره آن مى‏باشد. و مكاشفات صورى و شهود مقامات و درجات انبيا و اعمال خلايق در عوالم برزخى، رقائق و صور مكاشفات معنويّه‏اند و عبد سيّار قبل از نيل به مكاشفات معنويّه از باب عدم جواز طفره در صعود و نزول وجود، به مكاشفات صوريّه نايل‏ آيد. و اين مكاشفات به صورت دحيه كلبى و مشاهده مقامات انبيا در سماوات برزخى جهت آن حضرت، منافات با كشف حقايق معنوى در عالم ارواح و شهود مقدّرات و حقايق خواصّ اسما در واحديّت و قبول تجلّيّات ذاتيّه در احديّت ندارد، چه آن كه آن حقيقت كلّيه جامع جميع اين حضرات است. از آن جا كه حضرت ختمى مرتبت، خاتم انبيا و شريعت او مكمّل كلّيّه شرايع الهيّه است و به مظهريّت تجلّى ذات حق و اسم اللَّه ذاتى نايل آمده است و حقيقت او مشتمل است بر جميع مراتب وجودى، ناچار كتاب نازل بر قلب او نيز مشتمل است بر جميع درجات و مراتب وجود كه مرتبه نازله آن، الفاظ قرآنيّه و نقوش و ارقام و سور و آيات و كلمات مابين الدَّفَّتَين است و خطابات قرآنيّه از اين جهت السنه احوال مخاطبين و استعدادات آنان و معرّف احوالات و مقامات و نشئات مكلّفين در مقام صعود وجود، بلكه السنه احوال و مقامات و درجات كلّيّه نفوس و جميع حقايق در قوس نزولى است. لذا مرتبه عاليه قرآن كتاب الهى كه از آن به مطلع كتاب و مرتبه تعيّن حق به اسم «متكلّم» تعبير نموده است مقام احديّت جمع است و مراتب و درجات آن بعينها متّحد است با درجات و مراتب وجودى آن، كه اين كتاب بر او نازل شده‏است!!» ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2