3 ⏺ امام صادق عليه السلام در توصيف حال چنين بندگانى به عبداللّه بن جندب مى‏فرمايد: يَا ابْنَ جُنْدَبٍ يَهْلِكُ الْمُتَّكِلُ عَلَى عَمَلِهِ وَ لايَنْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَى الذُّنُوبِ الواثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ. قُلْتُ: فَمَنْ يَنْجُو؟ قالَ: الَّذينَ هُمْ بَيْنَ الرَّجاءِ وَ الْخَوْفِ كَأَنَّ قُلُوبَهُم فى‏ مَخْلَبِ طائِرٍ شَوْقاً إِلى‏ الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذابِ. اى پسر جندب! هر كه بر عمل خود تكيه داشته باشد هلاك مى‏شود و آن كس كه بى‏باكانه گناه مى‏كند و دل به رحمت خدا بسته است، نجات نخواهد يافت. عرض كردم: پس چه كسى نجات مى‏يابد؟ فرمود: كسانى كه بين اميد و ترس مثل اين كه دل‏هايشان در چنگال پرنده‏اى است به واسطه اشتياقى كه به پاداش و ترسى كه از كيفر دارند. اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام در وصف مؤمنان و متّقيان حقيقى چنين مى‏فرمايد: فَالْمُتَّقُونَ فيها هُمْ أَهْلُ الْفَضائِلِ. مَنْطِقُهُم الصَّوابُ وَ مَلْبَسُهُم الْاقْتِصادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ. غَضُّوا أَبْصارَهُمْ عَمّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ. وَ وَقَفُوا أَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ. نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ كَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ وَ لَوْلَا الْاجَلُ الَّذى كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ‏تَسْتَقِرَّ أَرْواحُهُمْ فى أَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً الَى الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ. عَظُمَ الْخالِقُ فى أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى أَعْيُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُعَذَّبُونَ. پرهيزكاران در اين دنيا اهل فضائلند، گفتارشان صواب، پوشاكشان اقتصادى، و رفتارشان افتادگى است. از آنچه خدا بر آنان حرام كرده چشم پوشيده، و گوش‏هاى خود را وقف دانش با منفعت نموده‏اند. آنان را در بلا و سختى و آسايش و راحت، حالتى يكسان است، و اگر خداوند براى اقامتشان در دنيا زمانى معيّن را مقرّر نكرده بود، از شوق به ثواب و بيم از عذاب به اندازه چشم به هم زدنى روحشان در بدنشان قرار نمى‏گرفت. خداوند در باطنشان بزرگ، و غير او در ديدگانشان كوچك است. آنان با بهشت چنانند كه گويى آن را ديده و در فضايش غرق نعمتند، و با عذاب جهنّم چنانند كه گويى آن را مشاهده نموده و در آن معذّبند. از اوصاف بارز مشتاقان و خائفان، انتظار و بى‏قرارى است. درد اشتياق و پيوستن به دوست، آرامش روانى و قلبى آنان را مى‏گيرد وبراى لقاى حق بى‏تابى مى‏كنند. امام صادق عليه السلام در باب معرفت عارف مى‏فرمايد: العارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَّهِ وَ لَوْ سَها قَلْبُهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ لَماتَ شَوْقاً الَيْهِ. انسان عارف، جسمش در ميان مردم است و دلش با خداوند است؛ اگر دل او چشم به هم زدنى از خداوند غافل شود، از شوق او جان سپرد. حضرت ام كلثوم عليها السلام مى‏فرمايد: شب نوزدهم پدرم اميرمؤمنان عليه السلام در خانه من قرار و آرام نداشت، روى پايش‏ بند نبود. وقتى من از ايشان پرسيدم، چه شده كه امشب شما همين طور به ستاره‏ها نگاه مى‏كنيد؟ فرمود: دخترم امشب آن شبى مى‏باشد كه حبيب من پيغمبر صلى الله عليه و آله درباره آن به من خبر داده است. از شدّت عشق به وصال دوست روى پا نبود و هر چه موانعى براى حركت حضرت پيش آمد، كنار مى‏زد. اين نگاه اولياى خداست؛ چنين كارى، ساده نيست؛ اين معناى سخن اميرمؤمنان است كه فرمود: إِنَّ اوْلِياءَ اللَّهِ هُمُ الَّذينَ نَظَرُوا الى‏ باطِنِ الدُّنْيا اذا نَظَرَ النّاسُ الى‏ ظاهِرِها. وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِها اذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعاجِلِها. اولياى خدا آنانى هستند كه به باطن دنيا نظر كردند وقتى كه مردم به ظاهرش نگريستند، و به فرداى آن مشغول شدند وقتى مردم به امروز پرداختند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 404 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2