4 ⏺ اولياى الهى در برابر آن همه مرارت و رنج‏ها كه به آنان مى‏رسد، مى‏گويند: ما زيبايى فقط مى‏بينيم. آنان كه چنين مى‏گويند: باطن هر چيز را مى‏نگرند چون تلخى ظاهرى كه مردم از آن رنج مى‏برند براى اولياى خداوند از ديد زيبانگرى، شيرينى و شيدايى است. حضرت امام حسين عليه السلام وقتى از مكه به طرف كربلا مى‏رود، جلوى اسبش را مى‏گيرند و به او مى‏گويند كه: نرو، مى‏پرسد چرا؟ مى‏گويند: سفرت بوى خون مى‏دهد. يعنى جانت در خطر است، البته پيش خودشان فكر كردند امام را بترسانيم كه شايد نرود. به محض اين كه مرگ را مطرح كردند، حضرت ارزيابى باطنى و الهى كرد و فرمود: اشتياقم به مرگ از اشتياق يعقوب به ديدن يوسف شديدتر است. اين برنامه؛ سيره پروردگار عالم است امّا كسى كه بر اساس ديد سطحى ارزيابى مى‏كند، مى‏گويد: خداوند مرا پست و كوچك كرد. گاهى كه كمى از اموالش يا تعداد فرزندانش آسيب مى‏بيند ناله و فريادش بلند مى‏شود كه: گويا خدا ما را فراموش كرده يا چرا تنها مرا امتحان مى‏كند و ... اگر در سيره انبيا و معصومان عليهم السلام چنين طرز فكرى باشد، پس دنياى آنان با دنياى مردم چه فرق مى‏كند؟! روح بلند در كالبد بزرگ جاى مى‏گيرد و هر چه مقام معنوى برتر باشد، افق ديدگاه نسبت به لقاى دوست گسترده‏تر مى‏شود. آنگاه كه امام حسين عليه السلام فرمود: شوقم به مرگ از اشتياق يعقوب به يوسف افزونتر است؛ بنابراين كلام او اوج نشاط روحى و افق بلند نگاه عرشى را مى‏فهماند، آن جايى كه يك مرتبه همه باطن را مى‏بيند و با حال مخلصانه بر لبان مباركش زمزمه مى‏كند: صَبْراً عَلى‏ قَضائِكَ يا رَبِّ لا الهَ سِواكَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ مالى‏ رَبٌّ سِواكُ وَ لامَعْبُودَ غَيْرُكَ، صَبْرًا عَلى‏ حُكْمِكَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ ... صبر بر تقديراتت پروردگار، اى كه هيچ معبود حقى جز تو نيست، اى فريادرس فريادخواهان، هيچ صاحب اختيار و معبودى جز تو ندارم. صبر بر داورى‏ات اى دادرس بى‏پناهان. سپس در نهايت اشتياق به سوى پروردگارش مى‏شتابد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 404 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2