‏1 1 ✳️ انسان درعرصه گاه آفرينش به اراده حضرت ربّ العزّه از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است كه ساير موجودات هستى را به آن جايگاه راهى نيست و اين به خاطر مايه هايى است كه جهت رشد و كمال انسان و رسيدنش به وصال و لقاى حق در او قرار داده شده است. با ارزش‏ترين و پرمنفعت‏ترين گوهر خزانه خلقت حق در او قرار داده شده است و عقل در وجود آدمى به عنوان امانت حق، درخشندگى دارد. براى انسان لياقت و استعدادى در ظهور دادن واقعيّت‏ها و حقايق از افق جانش وجود دارد كه براى ساير موجودات نظيرش نيست. انسان در پهنه زمين آيينه‏اى است كه اگر صافى و پاكى آن را از غبار كدورت‏ها و گرد و خاك معاصى حفظ كند، منعكس كننده اسما و صفات حق مى‏شود. انسان درياى عظيمى است كه او را اوّل هست ولى برايش از جانب دوست آخرى قرار داده نشده! او را قدمى براى سير و سلوك و طىّ منازل عرفان و رسيدن به نقطه عشق و معراج جان و نورانيّت قلب داده‏اند كه چنين عنايتى به موجود ديگر نكرده‏اند. او مجلاى صفات جلال و ميدان اوصاف جمال و مشكات نور ذات ذوالجلال و جانشين حضرت محبوب در گهواره حيات است. اگر جهان جسم است، انسان جان اين جسم و اگر عرض است انسان در برابر آن، جوهر و اگر ماهيّت است او براى اين ماهيّت به عنوان وجود در تجلّى است. عالميان همه رعيّت و انسان الهى امير اين رعيّت و ميدان دار اين صحنه و محل بروز حقيقت و بازار فضيلت و كرامت است. او مدار حقايق، عرصه گاه وقايع، نقطه پرگار دقايق، زنده ناطق و امير هفت اقليم عشق و سرّى مخصوص از اسرار حضرت ربّ است. زهد، ، اصالت، شرافت، معيّت با حق، خشوع، خضوع، جود، سخا، صداقت، امانت، عبادت، اطاعت، ورع، تقوا، نورانيّت حقيقت و ... همه و همه اوصافى هستند كه ظرفى جز وجود اين موجود خاكى كه روح از عالم پاك دارد، ندارند. خضر نبوّت، ولىّ و والى ملك امامت، خورشيد واقعيّت، شمس عزّت، ابر رحمت، داروى مغفرت، جملگى در پى انسان و در جستجوى اويند. او را در طور معانى طورى ديگر و در سرزمين محبّت مرحله‏اى ديگر و در قدم صدق جايى ديگر و در نقش بندگى سيرى ديگر است كه جنّ و ملك را اينچنين از جانب محبوب نصيبى نيست! از نظر ظاهر موجودى است ناسوتى، ولى وى را استعدادى است لاهوتى كه با كمك جبرئيل عشق به معراجى روحانى مى‏رود كه از سير و سفرش و مقام و قدرتش تملّك ملك معنا، انگشت تحيّر به دندان مى‏گيرد. او مى‏تواند در سلوكش به سوى معشوق حقيقى از مقام ظاهر بگذرد و به مملكت باطن درآيد و در درياى فناء فى اللَّه غرق شود و براى ابد در حريم عشق دوست، مست و مدهوش افتد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 293 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2