#مناجات_نامه_خواجه_عبدالله_انصارى 1
بسم اللّه الرحمن الرّحيم و به نستعين الحمد للّه ربّ العالمين و العاقبة للمتّقين و الصّلاة و السّلام على خير خلقه محمّد و آله اجمعين
الهى! عاجز و سرگردانم، نه آنچه دارم دانم، و نه آنچه دانم دارم.
الهى! اگر بر دار كنى رواست، مهجور مكن! و اگر به دوزخ فرستى رضاست، از خود دور مكن.
الهى! مكش اين چراغ افروخته را، و مسوز اين دل سوخته را.
الهى! هر كه را خواهى براندازى، با درويشان دراندازى.
الهى! همه تو، ما هيچ، سخن اين است، بر خود مپيچ.
الهى! گفتى كريم، اميد بدان تمام است، تا كرم تو در ميان است، نااميدى حرام است.
الهى! طاعت فرمودى، و توفيق بازداشتى، و از معصيت منع كردى، بر آن داشتى، اى دير خشم زود آشتى، آخر مرا در فراق بگذاشتى.
الهى! اگر نه امانت را امينم، آن زمان كه امانت را مىنهادى دانستم كه چنينم.
الهى! تا از مهر تو اثر آمد، همه مهرها سرآمد.
الهى! من كيم كه ترا خواهم؟ چون من از قيمت خويش آگاهم.
الهى! به حقّ آن كه ترا هيچ حاجت نيست، رحمت كن بر آن كه او را هيچ حجّت نيست.
الهى! نيستى همه را مصيبت است و مرا غنيمت.
بلا از دوست عطاست، و از بلا ناليدن خطاست.
الهى! نه ظالمى، كه گويم: «زنهار!» و نه بر تو حقّى دارم، كه گويم: «بيار» كار تو دارى ما را مىدار، اين اندوخته خود را بردار.
نيكا آن معصيت كه ترا به عذر آرد! شوما آن طاعت كه ترا به عجب آرد!
الهى! اگر از دوستانم، حجاب بردار، و اگر مهمانم مهمان را نيكو دار.
الهى! آنچه تو كشتى آب ده، و آنچه عبد الله كشت فرا آب ده.
الهى! پنداشتم كه ترا شناختم، اكنون آن پندار در آب انداختم.
الهى! حاضرى: چه جويم؟ ناظرى؟ چه گويم؟
درويش آب در چاه دارد و نان در غيب، نه پندار در سر دارد و نه زر در جيب.
جوينده گوينده است و يابنده خاموش.
هر چه به زبان آيد، به زيان آيد.
👈 ادامه دارد ....
#مناجات #مناجات_عارفان #خواجه_عبدالله_انصاری
🆔
@sahife2