🍃حقیقت عشق در قصۀ عشق‌های زمینی عاشق‌ها سرشان را آمادۀ پتک هر سرزنشی می‌کنند و سینه‌شان را سپر می‌کنند در برابر تیرهای طعنه. خیلی دیدنی است صحنه هماوردی عاشق‌ها با عاقل‌هایی که عشقشان را به سخره می‌گیرند و یا با هر سلاحی که به دستشان برسد به نبرد عشق می‌روند. لبخند این عاشق‌ها را که می‌بینم احساس می‌کنم که دارند با لبخندشان می‌گویند: جای عشق در دل است نه پتک سرزنش و تیر طعنه و نه سخره و هیچ سلاح دیگری توان بیرون کردن این عشق را از دل ندارد. چه قدر این جمله آشناست: عاشق نشدی، نمی‌دانی. وقتی عاقل‌ها خسته می‌شوند از مبارزه می‌خواهند با سِحر زبان عشق را از دل عاشق بیرون بکشند. هر اندازه حرف می‌زنند بیشتر به این نتیجه می‌رسند که میخ حرف‌هایشان ضعیف‌تر از آن است که در دیوار بلندی که عاشق‌ها دور دلشان کشیده‌اند اثر کند. برای همین هم تصمیم می‌گیرند بنشینند پای حرف عاشق‌ها. اوّلین سؤالی که می‌پرسند این است: حیف نیست عمرت را خرج او می‌کنی؟ و عاشق‌ها همه یک جواب دارند برای این سؤال: عاشق نشدی، نمی‌دانی. و دیگر چیزی نمی‌گویند. عاقل‌ها ناامید از هدایت عاشق‌ها و عاشق‌ها ناامید از فهماندن عشق به عاقل‌ها. آقا! در عشق تو هم قصّه همین است. نیست؟ باید عاشق شد و فهمید چرا دوستان تو زندگی را همه وقف تو کرده‌اند. از آنچه مردم شاد می‌شوند طعم را شادی را نمی‌چشند و آنچه مردم را به گریه می‌اندازد قطره‌ای از اشک آنان را جاری نمی‌کند. چرا عاشقان تو حوصله‌شان سر می‌رود از چیزهایی که مردم شیفته‌شان هستند؟ و چرا مردم حوصلۀ لحظه‌ای از زندگی عاشقان تو را ندارند؟ اگر از عاشقان تو بپرسیم آیا جوابشان به ما همین است: عاشق نشدی نمی‌دانی؟ و آیا عاشقان تو از فهماندن عشق، ناامیدند؟ خود تو چه طور؟ امیدی به فهماندن عشق به ما داری؟ می‌ترسم از این که بمیرم بی آن که عشق را فهمیده باشم. عشق را به من بفهمان و پس از آن مرگ را برای بردنم صدا بزن! شبت بخیر حقیقت عشق! 🌹کانال حقیقت ناب🌹 👇👇👇👇 🆔https://eitaa.com/sajjadi313 👆👆👆👆 لطفا عضو شوید و بخاطر مهربانی به دیگران منتشر کنید ⚫⚫یا زهـــــــــــرا سلام الله⚫⚫