eitaa logo
حقیقت ناب
1.2هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
457 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃فرزند حسین خودم را گذاشته‌ام وسط خیمه‌ای که حسین با یارانش سخن می‌گوید و راه را برای برگشتن برایشان باز می‌کند. سخنان هر یک از یاران حسین یک جور با دل آدم بازی می‌کند؛ اما حرف‌های زهیر طعم دیگری دارد. آخر، حرف‌های او حرف‌های یک فراری است؛‌ فراری از حسین و همراهی با او. زهیر به پا می‌خیزد و می‌گوید: به خدا قسم دوست دارم کشته شوم‌ و پس از آن زنده شوم و باز کشته شوم و باز زنده شوم و هزار مرتبه کشته شوم و زنده شوم تا تو و جوانان اهل بیت تو با کشته شدن من از کشته شدن در امان بمانید. آقا! می‌بینی زهیر چه طور خون امید را در رگ‌های من می‌دواند. یعنی می‌شود یک روز من زهیر تو شوم؟! وقتی امام مهربانی مثل تو دارم،‌ چرا امید نداشته باشم؟ تو مثل جدت حسین بلدی آدم‌های فراری را صید محبت خویش کنی. شبت بخیر فرزند حسین!
اربعین طعم ظهور تو را دارد و ما بی آن که زحمتی بکشیم، طعم ظهورت را می‌چشیم. ظهور تو طعم زندگی را دارد و ما در اربعین، زندگی را حس می‌کنیم. وقتی تو می‌آیی، شاید ما زنده نباشیم و بگو چطور باید شکر این نعمت بزرگ را به جا بیاوریم که در زمان غیبتت بویی از عطر ظهورت به مشام‌مان رسید و عطش آمدنت در دلمان دو چندان شد؟ شبت بخیر حقیقت زندگی!
زندگی وقتی معنا می‌یابد که خرج راه عشق شود و عشق وقتی معنا می‌یابد که تو معشوق باشی. ما وقتی که عاشق نیستیم، در اوج بیهودگی نفس می‌کشیم و توهم عاشقی داریم اگر معشوقی جز تو را برای خویش انتخاب کرده باشیم. ما از زندگی فاصلۀ زیادی داریم و برای رسیدن به آن راهی جز عشق تو نداریم. برای عاشق شدن باید خودمان را کنار بگذاریم و فقط به تو و دلخواه تو فکر کنیم؛ اما عجیب نفس‌پرور شده‌ایم و در مقابل خواسته‌های نفسانی خویش ضعیف و تسلیمیم. تا بردۀ نفسیم خبری از عشق نیست و از زندگی محرومیم. آقا! ما را از بند نفس نجات بده تا طعم زندگی را بچشیم. شبت بخیر حقیقت زندگی!
🍃بهار خدا پاییزِ برگ‌ریزان با تو حرف‌ها دارد و ما نمی‌شنویم! پاییز تجسّم یک انتظارِ به مقصد نرسیده است. زرد و بی‌جان شدن یعنی توانم برای انتظار به انتها رسیده است و تا از دست نرفته‌ام فکری کن به حالم. من این روزها همان پاییزم و حرف‌ها دارم با تو. تا از دست نرفته‌ام، فکر به حالم کن آقا! شبت بخیر بهار خدا
و باز هم پاییز؛ فصلی که زبان حال عاشق‌هاست؛ عاشق‌هایی که به درد هجر مبتلا شده‌اند و دستانشان از وصال کوتاه است؛ وصالِ کسی که دنیا و آخرتشان را در او خلاصه کرده‌اند و زندگی را بدون او، جسمی بدون روح می‌خوانند. و باز هم پاییز؛ فصلی که آسمانِ گرفته‌اش، برای دل گرفتن بهانه درست می‌کند؛ دل‌گرفتن‌هایی که برای عاشقان تو حال دائمی است؛ حالی که مردم دنیا زده آن را نمی‌فهمند. و باز هم پاییز؛ فصلی که می‌شود زیر باران‌هایش گریه کرد؛ گریه‌هایی که بانی زنده ماندن عاشق‌هاست؛ عاشق‌هایی که اشک‌هایشان را در میان قطره‌های باران پنهان می‌کنند تا کسی برای گریه‌های دائمی، سؤال‌پیچ‌شان نکند. و باز هم پاییز؛‌ فصلی که عاشق نبودن را به رُخم می‌کشد و مرا شرمسار این همه عاشق نبودن می‌کند. شبت بخیر همیشه بهار!
🌃 | شبت بخیر بهشت خدا 🥀همۀ ‌مشکل انسان این جاست که بدون تو می‌خواهد دنیا را بهشت کند. دنیا بهشت نمی‌شود و انسان خسته می‌شود. راه را عوض می‌کند؛ اما نه به سوی تو. 🥀او راه تازه‌ای را پیش پای خویش باز می‌کند؛ غافل از آن که همۀ این راه‌ها چاه‌هایی بیش نیستند که هر یک عمیق‌تر از دیگری است. 🥀من می‌دانم وقتی که انسان بپذیرد دنیا بدون تو بهشت نمی‌شود و قبول کند که برای بهشت شدن دنیا باید به دنبال تو بیاید و روز و شبش خواستن تو از خدا باشد، روز آمدن تو فرا خواهد رسید. 🥀تا وقتی انسان برای بهشت شدن دنیا تو را از خدا طلب نمی‌کند، باید در جهنم دنیا بسوزد. 🥀شبت بخیر بهشت خدا 🌺اللهم عجل لولیک الفرج
🌃 | شبت بخیر امید زندگی‌ام! 🌱دنیا برای مؤمن قفس است در این تردیدی نیست. فراخی دنیا به چشم مؤمن نمی‌آید. اگر غیر از این باشد عجیب است؛ اما مؤمن، زیرک است. مگر کسی شک دارد؟ او زیرکی را از خدا دارد؛ زیرا مسیر نگاهش را نور خدا روشن می‌کند. 🌱این زیرکی، خودش را وقتی نشان می‌دهد که مؤمن دلش را به تو می‌سپارد و آن را با یاد تو آباد می‌کند و خانه‌اش را می‌کند عشق‌آباد تو، آن وقت خانه‌اش می‌شود وسیع‌ترین نقطۀ عالم. 🌱حالا اگر کسی به این مؤمن عاشق بگوید دنیا قفس است، از او خواهد پرسید که کدام دنیا را می‌گویی؟ دنیایی که ظرف تن توست یا دنیایی که بهشت برین خداست؟ دنیایی که ظرف تن توست، تنگ‌ترین جای عالم و دنیایی که بهشت برین خداست، وسیع‌ترین نقطۀ‌ هستی است. 🌱آقا! تو دنیا و آخرت مؤمن عاشق هستی. مگر می‌شود دنیای چنین کسی قفس باشد؟! 🌱یک روز تو دنیا و آخرت من هم خواهی شد. من به همین امید زنده‌ام. شبت بخیر امید زندگی‌ام! اللهم عجل لولیک الفرج
🌃 | شبت بخیر ارباب! 🌱دلم را نمی‌توانم از خانه‌ای که به عشقِ تو آباد است بکَنم و به خانۀ خودم برگردم. هر چه از خوشی‌های زندگی می‌خواهم در این خانه موج می‌زند. آرامش می‌خواهم هست، همدلی و همزبانی فراوان، تعاون بر نیکی و تقوا همیشه،‌ لبخندهای حقیقی هر چه دلت بخواهد، گریه‌هایی که از شادی بهجت‌آفرین‌ترند و ... . 🌱من به دنیا آمده‌ام تا به چیزی برسم که در این خانه‌ها همیشه پیدا می‌شود. پایم را از این خانه‌ها که بیرون می‌گذارم، وحشت وجودم را می‌گیرد. احساس می‌کنم از بلندی سقوط کرده‌ام. خودم را معلق میان زمین و آسمان می‌بینم. 🌱با این که در خیالم دارم در این خانه‌ها زندگی می‌کنم؛‌ اما من به این خانه‌ها وابسته شده‌ام آقا! کاش یکی از این خانه‌ها را نشانم می‌دادی! می‌خواهم به اهالی‌اش التماس کنم مرا به غلامی قبول کنند. 🌱شبت بخیر ارباب! اللهم عجل لولیک الفرج
🌃 | شبت بخیر ذکر خدا! 🌱تنها کسی که می‌تواند مرا از خانه‌ای که یادآباد توست بیرون ببرد تویی! کشش حال و هوای این خانه‌ها به وجود توست، نورشان از نور نام تو و عطرشان از شمیم یاد توست. پس جز تو چه کسی می‌تواند مرا از این خانه بکَند؟ 🌱من خو گرفته‌ام به در و دیوار این خانه‌ها. اگر مرا از این خانه‌ها بیرون ببرند و در جایی نفس بکشم که عطر نام تو در آن نپیچیده، نفس‌ها حکم سوهان جانم را پیدا می‌کنند و با هر نفسی احساس مرگ خواهم کرد. 🌱آقای مهربانم! مرا مثل اهالی این خانه‌ها لبریز از عشق خودت کن تا نفس کشیدنم در هر جا که باشم، بانی انتشار عطر تو شود. آن وقت دیگر فرقی نمی‌کند کجا باشم وقتی جانم معطر به یاد تو شود! 🌱شبت بخیر ذکر خدا! اللهم عجل لولیک الفرج
🌃 | شبت بخیر حضرت دلدار! 🌱نفس کشیدن در خانۀ خیالی من که رنگ و عطر و بوی تو را دارد، آدم را شاعر می‌کند و شعرفهم. ما هر روز در خانه‌مان صبحِ شعر، ظهرِ شعر، عصرِ شعر و شبِ شعر داریم. 🌱اهالی خانه همه شاعر شده‌اند به عشق تو. اصلا مهمانی اگر به خانه‌مان بیاید، حتی شعر خواندن هم که بلد نباشد، شاعر قهاری می‌شود و از خانه‌مان می‌رود. 🌱غزل‌های حافظ برای اهالی خانه، روضه‌های مکشوف فراق است. تا به حال حتی نشده بتوانیم یکی از این غزل‌ها را به انتها برسانیم. مگر هق هق گریه اجازه می‌دهد؟ 🌱مثلا دیشب این غزل را در خانۀ‌ خیالی‌ام خواندم و به بیت سومش نرسیدم: دیر است که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاهِ سواران پیکی نَدوانید و سلامی نفرستاد 🌱چقدر دل‌کِش و طرب‌انگیز فضای شاعرانۀ خانه‌ام! شبت بخیر حضرت دلدار! اللهم عجل لولیک الفرج
🌃 | شبت بخیر عزیز خدا! 🌿دست به جارو شده بودم و داشتم حیاط خانۀ خیالی‌ام را جارو می‌زدم. تمام شد و گوشه‌ای نشستم. چشم به در دوختم و منتظر که شاید صدای در زدنت را بشنوم. 🌿وقت جارو زدن صدای تک تک غبارها را می‌شنوم که به التماس به خدا می‌گویند توفیقشان دهد که روزی غبار راه تو بشوند. غبارها در هر لحظه خدا را هزار بار شکر می‌کنند که غبار خانۀ عاشق تو شده‌اند. 🌿من وقتی خاکروبه‌ها را که جمع می‌کنم، با تضرع و زاری می‌گویند که آنها را از خانه بیرون نریزم. برای همین است که من همیشه خاکروبه‌ها را در باغچه خالی می‌کنم. 🌿در خانۀ خیالی‌ام ذره‌های غبار هم عاشق تواند. این غبارها راه نفس را نمی‌گیرند. باور کن که تنفس این غبارها راه نفس عاشق‌ها را باز می‌کند. 🌿تو به قدری عزیزکردۀ خدایی که حتی غبار با نشستن روی کفشت، احترام پیدا می‌کند. 🌿شبت بخیر عزیز خدا! اللهم عجل لولیک الفرج
🌃 | شبت بخیر عشق تکرارناپذیر! ❄️خانۀ خیالی، بهشت خدا روی زمین است. خدا در وصف بهشت و بهشتیان فرموده «لا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَ لَا كِذَّابًا؛ هیچ سخن بیهوده و دروغی در بهشت نمی‌شنوند» (نبأ/35) اهالی خانۀ خیالی هر حرفی که رنگ و بوی تو را نداشته باشد، لغو می‌دانند. ❄️حتی اگر حرفی از خدا بزنیم و ما را به راه خدا که تو هستی رهنمون نشود، آن را لغو می‌دانیم. خدا شما را از خودش منها نکرده. اگر کسی از خدای بدون تو حرف زد، از خدای توهمی خویش سخن گفته. ❄️ما از دنیا هم که می‌گوییم، مقصودمان دنیایی است که تو در آن نفس می‌کشی و دنیایی که تو دوست داری آن را برای اهل زمین بسازی. دنیایی که رنگ و بوی تو را نداشته باشد، لجنزار هوا و هوس است و هیچ نسبتی میان خانۀ خیالی و لجنزار نیست. ❄️اهالی خانۀ خیالی همیشه حرف خوب برای گفتن دارند؛ چون هیچ گاه حرف زدن دربارۀ تو تمام نمی‌شود. حرف زدن دربارۀ تو هزار بار هم تکرار شود،‌ باز هم مثل اولین بار جذاب است و دل‌نشین، درست مثل نام زیبایت. ❄️شبت بخیر عشق تکرارناپذیر! اللهم عجل لولیک الفرج