خاطرات مسعود دیانی.pdf
1.12M
می‌ترسیدم «عاقبت به خیر» نشوم...! 🗒مجموعه یادداشت‌های مرحوم حجت الاسلام مسعود دیانی، دین پژوه و مجری برنامه سوره، که پس از تحمل بیماری سرطان، دار فانی را وداع گفت. 🔸 این مجموعه نوشتار، از جهات مختلف حائز اهمیت است. روایتی از رنج‌های یک بیمار مبتلا به سرطان، نیازهای روحی و جسمی این بیماران، اخلاق پزشکی و نحوه تعامل کادر درمان، تجارت پُرسود سرطان و مطالب بسیار دیگری که با قلمی زیبا و روان از ایشان به یادگار مانده است! 🖌چهارشنبه یکم تیر ۱۴۰۱ 🔸... نماز که تمام شد روی فرش ولو شدم. حالم کمی بهتر بود. پدرم آمد روی صندلی بالای سرم نشست. دو روز بود به ایران برگشته بودند. از بس من جان نداشتم چندان حرف نزده بودیم. دیوان حافظ آورد. حمد خواند. صلوات فرستاد. و گفت نیتش این است که جناب حافظ در این شرایط با من حرف بزند. به مقتضای حالم. بسم‌الله. 🔹مادرم فالم را نپسندید. به نظرش تلخ آمده بود. چندبار خواست صدای پدرم را ببرد. که ادامه ندهد. نگذاشتم. گفتم پدر بخواند: «گر از این منزل ویران به سوی خانه روم/ دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم» دوستش داشتم. مادرم نه. خودم دوست‌تر داشتم یک غزل قبل‌تر بیاید اصلا. به وقتش می‌آمد. 🔸بداخلاق شده بودم. و بدقلق. دست خودم نبود. اینکه مادرم در معرض این بی‌حوصلگی‌ها و نق‌زدن‌هایم بود نگرانم می‌کرد. می ترسیدم عاقبت به خیر نشوم. همین! 💐در سالروز درگذشت حجت الاسلام مسعود دیانی به روح لطیف ایشان و شفای تمام بیماران، صلواتی هدیه بفرمائید. @tebona @ketab_salavatnameh @salavatnameh