هدایت شده از کشکول|محسن مهدیان
⭕️دو آیت الله... دو آیت الله، دو مجتهد، دو انقلابی باسابقه، دو سیاستمدار و دو کارگزار ارشد و دو فقیه و ناظر بر صلاحیت مردم، چشم به چشم هم دوختند و هرآنچه باید و نباید گفتند و چشم ونظاره گری مردم را به هیچ گرفتند.حیرت اجتماعی از سبک گفت وگوی دو آیت الله تاریخی خواهد شد. محتوای مباحثه یک طرف و ادبیات بحث سوی دیگر. اتهاماتی که هر دو بزرگوار به یکدیگر زدند، یعنی سالها خسران برای مردم. چطور باید برای مردم این آداب کارگزاری را توضیح داد؟ جامعه ای که بزرگان آن چنین رفتار کنند، چه انتظاری است که کف خیابان سر کمترین ها عربده کشی و قداره کشی نکنند؟ قبول کنیم مردم ما در ادب گفت وگو و مباحثه سالها جلوترند. هردو بزرگوار علم شان را به رخ هم کشیدند و یکدیگر را به بی سوادی متهم کردند. روح امام شاد که گفت آن میزان که اسلام از برخی علما صدمه دیده است از مردم عادی ندیده است. هردو بزرگوار فقیه اند و آیت الله عالی قدر، اما روح آن بزرگ غرق رحمت که گفت: "فقیه حق ندارد بگوید من اسلام شناسم، بگوید فقه شناسم....ادعای اسلام شناسی برای کسی است که همه جهات اسلام را بداند" اگر مردم بپرسند با این سطح اخلاقی بر صلاحیت دیگران نظارت می کردید چه بگوئیم؟ بپرسند با این کف نفس بر مسند فقهات و اجتهاد بودید چه پاسخ دهیم؟ دو برداشت سخت ازین گفت وگو وجود دارد. جهت اول محتوائی است. محتوای مباحثه تا مدتها دامنگیر خواهد بود. ادعاهائی که محدود به دو بزرگوار نیز نخواهد ماند. جهت دوم نیز از حیث مسئولیت است. عدالت هر دو بزرگ حداقل از نگاه مردم محل تردید جدی است. آیا ممکن است یک فقیه باتجربه با خبر یک رسانه ضدانقلاب، علیه دیگری افشاگری کند؟ آیا ممکن است با این سطح از سعه صدر فهمی از مصلحت کشور داشت و بر صدر آن نشست؟ در نهایت اینکه این مباحثه یک پیام کوتاه دارد و آن اینکه "مردم را نمی بینیم."... "امام امت را نیز..." @mahdian_mohsen