1 🔅🔅🔅 ▪ مقدمه: در تاریخ شیعه تازمان علامه حلی و سید بن طاووس چندان بهاء به علم رجال داده نمی‌شد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتابهایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آنها نیست؛ اما سنیان کتابهای رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی، میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد است. اختصاصی شبکه اجتهاد: سالروز درگذشت ابن غضائری، رجالی معروف شیعه، فرصت مناسبی برای واکاوی میزان تأثیر علم رجال در دستگاه استنباطی فقه شیعی است. یکی از بهترین افراد برای قضاوت در این باره، حجت‌الاسلام والمسلمین علی اکبر ترابی است. استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، هم دارای تألیفات رجالی است و هم سالهاست که در کنار فقه و اصول، به تدریس رجال نیز می پردازد. مدیر مرکز تخصصی مجتمع امین جامعه المصطفی در گفتگو با شبکه اجهاد، تلاش داشت تا میزان دخالت این علم در عملیات استنباط را بیان کرده و شبهاتی که پیرامون میزان این تأثیرگذاری است را پاسخ گوید. مشروح این گفتگو به قرار زیر است: ▪ متن گفتگو 📝 اجتهاد: با توجه به روشهای مختلف بررسی صحت و سقم روایت روایات از جمله روشهای مضمونی نظیر عرض بر کتاب و سنت و …، چرا بیشترین روش مورد استفاده در میان فقها، بررسی سندی روات است؟ ▫ ترابی: اینطور نیست که علمای عصر حاضر بیشتر به مباحث رجالی بپردازند و از این راه احراز صدور روایات کنند. هر چند در عصر ما مکتب أصالة السندی-که اصالت را به سند می‌دهد و قائل به وثوق مخبری هست-توسط مرحوم آیت الله عظمای خویی قدس سره مطرح شد و توسط شاگردان ایشان منتشر گردید و هیمنه این مکتب بر حوزه نجف، قم و حوزه های شهرستانها سایه انداخت، ولی اینطور نیست که همه تحت تاثیر این مکتب واقع شده باشند و در مباحث استدلالیِ فقهی خود از راه بررسی سندی به فتوا دادان به روایت بپردازند. بسیاری از بزرگان در حوزه به احادیثی که در کتب اربعه هست، عمل می‌کنند؛ بدون اینکه به سند آنها بپردازند و صرف وجود روایت در کتاب کافی را دلیل می‌دانند بر اینکه آن روایت صادر شده از معصوم است، یا اگر بزرگان به آن روایت فتوا داده باشند و مورد عمل بزرگانی مثل شیخ انصاری، صاحب جواهر، صاحب ریاض و امثالهم باشد، اصلا مراجعه به سند نمی‌کنند. 🔹 در درسهای خارج اینطور نیست که همه بحث سندی داشته باشند. بله، آنهایی که تحت تاثیر آقای خویی هستند و در زمره شاگردان یا شاگردان شاگردان ایشان به شمار می‌آیند، بحثهای سندی را مطرح می‌کنند اما کسانی که از شاگردان آقای گلپایگانی و مرحوم امام بودند، کمتر به بحثهای سندی می‌پردازند. بزرگانی مثل آقای وحید حفظه الله و تبریزی و … هم عنایت داشتند به اینکه آیا بزرگان قدماء به این روایت عمل کرده‌اند یا نه؟ لذا اصالت را به سند نمی‌دادند، حتی در درس آقای وحید وقتی روایتی از نهج البلاغه مطرح می‌شد ایشان می فرمودند: این مضمون غیر از امیرالمؤمنین(ع) از کسی صادر نمی‌شود و در بسیاری از روایات می‌گفتند: این مضمون بلند فقط از معصوم صادر می‌شود و موافقت با کتاب را دلیل می‌گرفتند بر اینکه این روایت صادر شده است. هرچند روایت از نظر سندی مرسل یا ضعیف‌ بوده باشد. لذا نمی‌توانیم این نسبت را قبول کنیم که بیشتر بحثهای خارج و استدلالی ما بر اساس مبنای أصالة السندی است یعنی وثوق مخبرین را لازم بدانند. برای ادامه مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇 @salmanraoofi