🌺 اسلامی‌‌سازی علوم انسانی از دیدگاه 🔹ما معتقديم که پايه همه رشته‌هاي علوم انساني يک رشته مباحث انسان‌شناسي است که در تمام رشته‌هاي علوم انساني اين درس بايد وجود داشته باشد. 🔹هنگامي هر يک از علوم انساني جاي خود را باز مي‌کنند و در انديشه و جامعه تأثير مي‌بخشد که موضع آن در فکر ما، ارتباطش با ساير رشته‌ها و ايدئولوژي ما و جهان‌بيني ما مشخص گردد. 🖊 🔖 قسمت هشتم ▫️متن پيش‌رو ديدگاه‌هاي حضرت آيت‌الله مصباح يزدي ـ‌مد ظله‌ـ درباره "علم ديني و اسلامي‌سازي علوم انساني‌" است كه از آثار معظم‌له استخراج و در قالب پرسش و پاسخ تنظيم گرديده و پيش از اين با تغييراتي در شماره 86 ماهنامه معارف منتشر شده است. 7⃣ در حال حاضر مهمترين مشکل علوم انساني را در حوزه نظري و کاربردي چه مي‌دانيد؟ 🔸آموزش علوم انساني در دانشگاه هاي ما در زمان گذشته دو عيب اساسي داشت. 1⃣ يکي اين‌که بر اين سياست استوار بود که اعتقادات ديني و اسلامي از دانشجويان ما سلب شود. به نحوي که اين سياست اعمال شده است و به صورت نامرئي در کتاب هاي ما تحقق يافته است. 2⃣ مطلب ديگر اين است که اصولاً علوم انساني چه در دانشگاه‌هاي ما و چه در ساير دانشگاه‌هاي جهان به صورت اندام‌هاي مثله شده در آمده است؛ يعني کسي که در اقتصاد درس مي‌خواند از آن جهتي که دانشجوي اقتصاد است و بعد فارغ‌التحصيل مي‌شود و بعد استاد مي‌شود هيچ نيازي به اخلاق در خودش احساس نمي‌کند و هيچ حس نمي‌کند که اين معلومات او سلولي از سلول‌هاي يک پيکر است که رابطه ارگانيک با ساير سلول‌ها دارد! 🔸در هيچ جاي دنيا اين مشکل به صورت کامل حل نشده که رشته‌هاي علوم انساني به صورت اندام‌هايي از يک پيکر عرضه و تدريس شود و حداقل به صورت يک درس روابط اين‌ها مشخص گردد. 🔸ما معتقديم که پايه همه رشته‌هاي علوم انساني يک رشته مباحث انسان‌شناسي است که در تمام رشته‌هاي علوم انساني اين درس بايد وجود داشته باشد. انسان بايد شناسانده شود، ابعاد وجوديش، کيفيت رشد و تکاملش، عوامل انحطاطش، هدف نهايي از وجودش، همه اين‌ها بايد مشخص گردد؛ تا اين کار صورت نگيرد بحث درباره حقوق، اقتصاد و ساير رشته‌ها بدون پايه و ريشه است. 🔸هنگامي هر يک از علوم انساني جاي خود را باز مي‌کنند و در انديشه و جامعه تأثير مي‌بخشد که موضع آن در فکر ما، ارتباطش با ساير رشته‌ها و ايدئولوژي ما و جهان‌بيني ما مشخص گردد. ما به عنوان يک مسلمان بايد بدانيم از ديدگاه اسلام، انسان چه موجودي است؟ چگونه رشد مي‌کند؟ چگونه تکامل مي‌يابد؟ از لحاظ روحي و معنوي، چگونه بايد حرکت کند تا به تکامل نهايي‌اش برسد؟ اين مسائل به عنوان اصول بايد تبيين شود. آن وقت است که ما مي‌توانيم بگوييم اقتصاد چه رابطه‌اي با تکامل انسان دارد؟ هدف اقتصاد اسلامي چيست؟ تا ندانيم انسان چيست و کمال نهايي انسان چيست، نمي‌توانيم روشن کنيم که اقتصاد چه نقشي در تکامل انسان مي‌تواند ايفا نمايد. 🔸تا رابطه انسان با خدا درک نشود نمي‌توان پايه محکمي براي حقوق عرضه کرد و نظريه اسلام را در حقوق روشن کرد که از نظر اسلام حق چيست و از کجا پيدا مي‌شود. آيا حق يک امر حقيقي و تکويني است يا يک امر اعتباري است؟ اگر اعتباري است آيا وهمي يا قراردادي محض است يا مبتني بر حقايقي است؟ آن حقايق چيست؟ و همين‌طور ساير مسائل. 🔸حتي روان‌شناسي، جامعه‌شناسي، علوم تربيتي و ساير رشته‌هاي علوم انساني که تماس با مسائل اسلامي دارد، هنگامي از ديدگاه اسلام قابل تبيين‌اند که بر انسان‌شناسي اسلامي مبتني باشند. حتي به عقيده ما مکتب‌هاي غير اسلامي و ضد اسلامي نيز اگر بخواهند يک رابطه روشني بين علوم انساني بيان کنند مي‌بايد بر اساس آن مکتب ابتدا اقدام به عرضه انسان‌شناسي نمايند و بگويند انسان از نظر ما چيست. آن وقت به نظريه‌پردازي در زمينه‌هاي مختلف بپردازند. 🔸 مثلاً بگويند: اقتصاد زير بناست يا روبنا و... . تا زماني که روشن نشود انسان چگونه موجودي است جاي اين نيست که بحث شود که اقتصاد زيربناست يا روبنا و آيا مسائل اخلاقي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي، همه اين‌ها زائيده اقتصاد هستند يا خير. تا ماهيت زندگي اجتماعي انسان روشن نشود و هدف از اين زندگي روشن نگردد (و ‌در واقع، بدون انسان‌شناسي)، هيچ‌کدام از اين‌مسائل پايه ندارد. 📚 (مصباح يزدي، محمد تقي، رابطه ايدئولوژي و فرهنگ اسلامي با علوم انساني، مجموعه مقالات وحدت حوزه و دانشگاه و بومي و اسلامي کردن علوم انساني، 27 آذر 1378، ص87) 📝ادامه دارد... 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi