۱۴ محقق دانشمند آقاى سیستانى در کتاب الرافد فی علم الاصول که تقریرات درسى ایشان به قلم آقاى «سید منیر السید عدنان القطیفى» است، در جلد ۱ از ص۴٣–۵٧ دو تبویب جدید براى اصول پیشنهاد می‌کند که یکى از آن‌ها به ملاک و محور حجیت است و دیگرى، به ملاک اعتبار الف) تبویب اول ایشان در تبویب اول که به ملاک حجیت و عدم حجیت است، اصول را در سه بخش کلى تنظیم می‌کند: احتمال کشف، و میثاق عقلایى. الف) حجیت احتمال وی در این قسمت ۵ صنف احتمال را طرح می‌کند: ١ـ احتمال واصل به درجه قطع و بحث در حجیتش (بحث در حجیت قطع) ٢ـ احتمال واصل به درجه اطمینان و بحث از آن (بحث در حجیت اطمینان) ٣ـ احتمال معتمد بر قوه محتمل، اگرچه درجه احتمال ضعیف باشد که بحث از حجیتش عبارت از: بحث «اصاله الإشتغال» می‌باشد ۴ـ احتمال معتمد بر علم اجمالى که با کمک گرفتن از علم اجمالى تقویت می‌شود و این بحث عبارت از مباحث علم اجمالى و دو شبهه محصوره و غیر محصوره می‌باشد ۵ـ احتمالى که قوتى نداشته و اهمیتى هم در ناحیه محتمل ندارد که دو نوع است: الف) احتمالى که معارض است با احتمال در طرف مقابلش به خاطر وجود علم اجمالى به جامع که مورد «اصاله التخییر» است؛ ب) احتمالى که معارض با احتمال در طرف مقابلش نیست که مورد «اصاله البرائه» است. بنابراین، جامع این پنج بحث «حجیت احتمال» است. ب) حجیت کشف کشف، یا إدراکى است و یا احساسى. کشف إدراکى در امارات عقلائیه و شرعیه که مجتمع عقلایى یا شارع به تتمیم کشف آن حکم می‌کنند، وجود دارد. و بحث از امارات و طرق در این‌جا طرح می‌شود. کشف احساسى هم در استصحاب وجود دارد، لذا این بحث را در این قسمت باید مطرح کرد. ج) حجیت میثاق عقلایى مقصود از این میثاق، هر طریقى است که مجتمع عقلایى بر آن تبانى کرده باشند. حال این تبانى، چه از کاشفیت نوعیه باشد مثل خبر ثقه، یا به خاطر مصلحت اجتماعى عام باشد مثل ظواهر. در این‌جا دو نوع بحث می‌شود؛ یکى، بحث کبروى مثل: حجیت ظهور و دیگرى، بحث صغروى مانند: بحث در صیغه امر و نهى، عام و خاص، مطلق و مقید و نظیر این‌ها از مباحث الفاظ. هم‌چنین بحث تعارض ادله نیز داخل در این قسم است. محقق سیستانى این تبویب را، از آن‌جا که بسیار دور از شیوه مرسوم در تبویب علم اصول است، کنار می‌گذارد و در توجیه این کار می‌گوید؛ یکى از شرایط تصنیف این است که «مستنکر» نباشد؛ مخصوصاً وقتى که می‌توان با حرکت تدریجى و آرام به هدف رسید. از این رو، ایشان تبویب دوم را ارائه می‌کند: تبویب دوم ایشان در تبویب دوم می‌فرمایند: چون علم اصول از مبادى تصدیقیه غیر بدیهى علم فقه است و محور بحث در فقه هم حکم شرعى می‌باشد و حکم هم نوعى از اعتبار است، لذا محتاجیم تا از علم دیگرى به عنوان مبادى تصدیقیه حکم شرعى بحث کنیم و این بحث از اعتبار است که شامل خود اعتبار و عوارض آن و اقسام و لواحقش می‌شود که علم اصول نامیده می‌شود. بحث از اعتبار (که ملاک و محور مباحث اصول است) در ۱۵ فصل تنظیم می‌شود: ١ـ تعریف اعتبار ٢ـ تقسیم اعتبار به اعتبار ادبى و قانونى ٣ـ علاقه بین دو اعتبار ادبى و قانونى ۴ـ شیوه جعل اعتبار قانونى ۵ـ مراحل اعتبار قانونى ۶ـ اقسام اعتبار قانونى ٧ـ علاقه بین این اقسام ٨ـ اقسام قانون تکلیفى و قانون وضعى ٩ـ عوارض احکام قانونى ١٠ـ وسایل ابراز حکم قانونى ١١ـ وسایل استکشاف حکم قانونى ١٢ـ وثاقت وسایل استکشاف حکم قانونى ١٣ـ تعارض اثباتى و ثبوتى بین وسایل استکشاف ١۴ـ تنافى بین اعتبارهاى قانونى هنگام تطبیق ١۵ـ تعیین قانون، به هنگام فقدان وسیله‌ای براى بیان آن. (برای اطلاع از تفصیل این تبویب رک: محقق سیستانى، الرافد فی علم الاصول، ج ١،ص۴٧ـ۵٧) 🔅🔅🔅 [۲۲]. افزون بر دلیلى که در متن مقاله ذکرش رفت، بیان نظریه مختار، نیازمند طرح و تبیین نظریه دیگر نگارنده است که اجمالاً معتقد است: اصول، گسترده‌تر از آن‌چیزی است که اکنون موجود است؛ زیرا براى فهم، کشف و استنباط مسایل کلامى و اخلاقى و… از متون مقدس اسلامى (قرآن و روایات) به ابزار فهم و استنباط نیاز داریم و اصلى‌ترین این ابزار، اصول است. بر این اساس نیازمند تدوین اصول کلام و اصول اخلاق هستیم؛ همان‌گونه که براى فقه چنین اصولى تدوین کرده‌ایم. در پى طرح چنین نظریه‌ای، مباحثى نظیر نیازمندى به اصول جدید براى هر یک از علوم اسلامى، چگونگى اصول مشترک براى استنباط در هر یک از علوم اسلامى، چگونگى اصول مختص براى استنباط در هر یک از علوم اسلامى، اصل لزوم اجتهاد براى فهم درست و استنباط صحیح از متون دینى در هر یک از رشته‌هاى اسلامى و علوم دینى و این‌که آیا حجیت در کلام و اخلاق معنا دارد و آیا اجتهاد یا حجیت با هدف کلام که کشف معارف حقیقی است سرِ ناسازگاری ندارد، مطرح می‌شود. تبیین، تحلیل و اثبات این مسائل نیازمند نوشتار دیگرى است که امیدوارم امکان نوشتن آن فراهم آید. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi