⭕️ *موقعیت مرگ و زندگی...*
⭕️ یادداشتی به بهانه سومین روز شهادت سید حسن نصرالله
بخش اول
محسن دنیوی
شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران یکی از رایجترین شعارهای مخالفان جمهوری اسلامی ایران در دو دهه گذشته بوده است. ظاهراً مسئله کسانی که این شعار را مطرح میکنند، دشمنی با مردم و کودکان و زنان غزه و لبنان نیست، بلکه به سیاستهای ایران در دفاع ایدئولوژیک و هزینه کردن اموال ایران برای آنها انتقاد دارند و احتمالا با همین منطق، آنها نباید لزوماً دوست اسراییل باشند و باز بخاطر دشمنی با جمهوری اسلامی است که با اسراییل احساس نزدیکی دارند!
اما حالا دیگر اسراییل در غزه و لبنان نمیجنگد، بلکه با عبور از غزه و لبنان، اکنون به موقف حمله و تقابل به ایران نزدیک شده است.
اینجا ممکن است چند اتفاق در آینده برای ایران بیفتد:
۱. اسراییل موفق شود باهمکاری دوستان خارجی و داخلی ش، جمهوری اسلامی را شکست داده و ایران را به مردم ایران واگذار کند تا با نظارت نهادهای بینالمللی، انتخابات دموکراتیک برگزار کنند و خودشان تصمیم بگیرند چه دولتی در ایران باید کشور را اداره کند!
۲. پس از شکست ایران در جنگ با اسراییل، کشور به گزینههایی مانند فرزند محمدرضا پهلوی یا مریم رجوی یا دیگر افراد و گروه هایی که در طول چند دهه گذشته به مبارزه با جمهوری اسلامی ایران پرداختهاند تحویل داده شود و آنها تصمیم بگیرند که رفراندوم برای تعیین قانون اساسی و تعیین دولت برگزار کنند یا خودشان تشکیل دولت بدهند!
۳. سومین اتفاقی که ممکن است اتفاق بیفتد این است که آشوب و درگیریهای داخلی بین گروههای حامی جمهوری اسلامی ایران با اسراییل و آمریکا و اروپاییها و هواداران ایرانی آنها به داخل شهرها کشیده شده و درگیری طولانی شود و ایران به کشوری جنگ زده با خون و دود و انفجارهای هر روزه تبدیل شود و این وضعیت تا سالها ادامه بیابد و در نهایت این زمین سوخته یا تجزیه شود و یا به یکی از طرفین برسد.
۴. احتمال چهارم هم اینکه ایران در فاصله زمانی کوتاهی از آغاز درگیری ها، تجزیه شود و هر جریان قدرت با توجه به امکانات و توان و حمایت های حامیانش، قطعهای از ایران را تصرف کند و ما دیگر یک ایران یکپارچه نداشته باشیم!
ادامه دارد...۳/۱
@degaresh1