🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
قسمت قبل؛
https://eitaa.com/salonemotalee/13354
◀️ قسمت پنجاهوششم؛
📒 فصل هشتم؛ قلعه سرخ ۱۸.
🔶🔸دیدار با امام پس از زندان
به خانه امام نزدیک شدم
نگهبانان تمام اطراف خانه را گرفته بودند
به یکی از آنها گفتم: " من تازه از زندان آمدهام و میخواهم مانند سایر زندانیان با آقا ملاقات کنم"
با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند
برخی گفتند این مرد؛ مردی ساده است که سختی راه را تحمل کرده و به اینجا آمده پس به او اجازه دهیم
برخی دیگر هم مخالفت کردند
بالاخره توافق کردند که اجازه دهند فقط برای چند دقیقه وارد شوم
در زدم
حاج آقا مصطفی فرزند امام در را باز کرد و از دیدن من دچار شگفتی شد
از من پرسید: "کی آزاد شدید؟!"
گفتم: "دو روز پیش!"
وارد یکی از اتاقها شدم
آقا را در برابر خود یافتم
احساساتی که در دلم محبوس مانده بود غلیان کرد
عواطفم در برابر امام سرریز شد
برای آقا وضع امت و دوستان را در غیاب ایشان بیان کردم
و اظهار داشتم: "موسم رمضان امسال بدون بازده به هدر رفت؛ لذا باید از هماکنون برای محرم برنامهریزی کنیم."
چند دقیقه بعد از منزل ایشان خارج شدم
📒
فصل نهم؛ کاخ سفید ۱.
🔶🔸شکست مضاعف
در آغاز سال ۱۳۴۶ مجدداً بازداشت شدم و به زندان افتادم
این سومین زندان من بود
آن سال برای اسلامگرایان ایران از سالهای دردآور بود چون رژیم در آن سال بر روحانیون خیلی سخت گرفت
چند روز پیش از بازداشتم حاجآقا حسن قمی که از علمای بزرگ آن روز مشهد بود و در سال ۱۳۸۶ دعوت حق را لبیک گفت؛ بازداشت و به زابل تبعید شده بود
در همین سال بود که شکست ژوئن و فاجعه جنگ شش روزه رخ داد و دل مومنان را جریحهدار کرد
آنچه در ایران دلهای ما را بیشتر میآزرد دستگاه تبلیغاتی کینهتوز و شماتتگر رژیم بود که مرتباً از آنچه بر سر عموم اعزاب و به ویژه عبدالناصر آمده بود اظهار خوشحالی میکرد
نوشتههای "امیرانی" را در مجله خواندنیها فراموش نمیکنم
من در بازداشتگاه مقالات این مرد کینهتوز را میخواندم
لحن شماتتآمیز و ابراز شادمانی صریح او از شکست فاجعهباری که رخ داده بود بهگونهای بود که دل همه اسلامخواهان و عموم مردم مسلمان ایران را به درد میآورد
🔶🔸کتاب هدفمند
به عنوان پیش زمینه باید یادآور شوم که سال ۱۳۴۳ از قم به مشهد برگشتم و در همان سال ازدواج کردم
پس از بازگشت به مشهد سلسله فعالیتهای فکری و سیاسی تازهای را آغاز کردم
من در مشهد با عناصر جنبشی و انقلابی و شخصیتهای مخالف رژیم و همچنین با طلاب جوان و دانشجویان درسهای مداوم و گستردهای داشتم
جلساتی نیز برای تأمل و بررسی و برنامهریزی تدریس و تبلیغ داشتم
از جمله آنها تشکیل جلساتی برای تدریس معارف اسلامی مرتبط با نهضت اسلامی برای گروهی از جوانان بود
همچنین از جمله این فعالیتهای انقلابی تاسیس یک موسسه چاپ و انتشار ات با همکاری شاعر فقید غلامرضا قدسی و شهید تدین و یک شخص خراسانی دیگر بود
نام این موسسه را هم
"سپیده" گذاشتیم و از طریق آن به انتشار برخی کتب اسلامی حاوی مضامین انقلابی پرداختیم
بعد کتاب "آینده در قلمرو اسلام" تالیف سید قطب را ترجمه کردم و در چاپخانه معروف خراسان مشغول چاپ آن شدیم
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛
https://eitaa.com/salonemotalee/13603
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee