🌷❣شهدا عاشق‌ترند❣🌷 ✒قسمت بیست و چهارم قسمت قبل: https://eitaa.com/salonemotalee/446 قرآن رو تو دستم گرفتم و گفتم: "خدایا من نمی‌دونم الان چی باید بگم و چیکار کنم، آداب این چیزها رو هم بلد نیستم... ولی خودت می‌دونی که من تا حالا گناه بزرگی نکرده‌ام. خودت می‌دونی که درسته بی چادر بودم ولی بی بند و بار نبودم، خودت می‌دونی که همیشه دوستت داشتم. خدایا تو دو راهی قرار گرفته‌ام، کمکم کن... خواهش می‌کنم ازت..." یه بسم الله گرفتم و قرآن رو باز کردم، سوره‌ی نسا اومد. ولی از معنی اون صفحه چیزی سر در نیاوردم... گفتم: "خدایا واضح‌تر بگو بهم..." قرآن رو دوباره باز کردم. سوره نور اومد که تو معنیش نوشته بود: "ای پیامبر! به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش فرو گیرند (از نگاه هوس آلوده) و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را به جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه ی خود افکنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود." باز هم شکی که تو چادری شدن داشتم، برطرف نشد. گفتم : "خدایا، واضح تر! من خنگ تر از این حرفاما..." قرآن رو برای بار سوم باز کردم. اینبار سوره احزاب اومد. معنی اون صفحه رو خوندم تا رسیدم به آیه ۵۹؛ "یا أَیُّهَا النَّبِیُّ! قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ، یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ. ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً" ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابهای خود را بر بدن خویش فرو افکنند این کار برای آن که مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است. جلباب؟!؟!؟! جلباب دیگه چیه؟! سریع گوشیم رو برداشتم و سرچ کردم جلباب... دیدم جلباب در زبان عربی به پارچه ی سرتاسری میگن که از سر تا پا رو می‌گیره و پارچه ای که زنان روی لباسهای خود می‌پوشند... اشک تو چشمام حلقه زد...! به خودم گفتم: "ریحانه! یعنی خدا واضح تر بهت بگه دوست داره توی چادر ببینتت؟!" تصمیمم رو گرفتم، "من باید چادری بشم...!" ◀️ ادامه دارد... داستان عاشقانه دانشجوی مدافع حرم؛ "شهدا عاشق‌ترند"؛ قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/384