از دقیقه ۳۰تا دقیقه ۳۵ _____________ وقتی این هست، وقتی می‌رسد به یک مقطعی می‌بیند که تا این‌جا که مرد و زنده شد هیچ‌گونه ضرری نکرده از جمادی مرد نامی شده، از نمو مرده به این معنا ارتقاء پیدا کرده حیوان شده یک موجود زنده متحرک مدرِک، بعد از حیوانیت هم مرد الان انسان شده به قوه‌ی عاقله هم رسیده، دیگه به این فکر می‌افتد که بار دیگر از فلک یا مَلَک پَرّان شوم، از مَلک هم بالاتر بروم حتی از فرشته‌ها هم بالاتر بروم، اصلاً نه، چرا از فرشته‌ها بگویم بالاتر بروم، بروم به‌جایی که: آنچه که اندر وهم ناید آن شوم، تا به‌حق، به ذات الهیّه برسم، به ذات خدای متعال راه پیدا کنم تا آن‌جا و لذا می‌خواهد بماند، دوست دارد. براساس حبّ ذاتی خلق شد، براساس حبّ ذاتی هم می‌خواهد بماند چون آن کسی که او را خلقش کرده براساس بغض، کینه، دشمنی، جهل، نقص، عیب این‌ها خلقش نکرده بر اساس علم هست، براساس حب هست، دوست‌داشت، آن هم دوستی با حبّی که حبّ او عین ذات او، عین علم او هست، این حبّ ذاتی او هم حبّ به ذات خودش هست چون خدای متعال به ذات خودش عالم هست حب دارد به ذاتش و باقی اَزلی و ابدی هست و لذا دوست دارد که چیزها بیافریند و ظهورات کند که ظهورات او هم ازلی و ابدی باشد، لذا دم‌به‌دم از ازل به ابد غیرمتناهی در تجلی هست: کُلّ یوم هُوَ فی شأن. چون انسان از این حب برخاسته آن هم از آن‌ حب ذاتی حق متعال برخاسته که اگر از حق متعال بپرسی برای چی این همه عالم خلق کردی، می‌گوید دوست داشتم این یک موجود خودش را ظهور بدهد، دوست داشتم خودم را در آینه این موجود مشاهده بکنم بنام انسان چون این انسان براساس محبوبیت حق متعال آفریده شد و برمبنای حب ذاتی حق متعال به ذاتش که خلقت را درپیش گرفته و این‌همه خلق کرد که در خلقت اشیا در ذات الهیّه حب به خلقت انسان نهفته‌است. و لذا انسان وقتی می‌رسد به یک مرتبه‌ای که قوای ادراکی او، حسی او به کار می‌افتد کم‌کم قوه وهم و خیال او هم به کار می‌افتد تااینکه قوه‌ی عاقله‌ی او که به کار بیفتد یک قوه عاقله دوست دارد ابدی باشد که هرگز انتها پیدا نکند و این قوه عاقله هم به یک وتعبیری آلاتی میخواهد در نشئه طبیعت قوه‌ی عاقله‌ی انسان و لذا مغز می‌خواهد، قلب می‌خواهد، چشم می‌خواهد، گوش می‌خواهد، اعضا و جوارح می‌خواهد، تمام قوای مادون همه در استخدام او باشند و ایشون ریاست اداره همه را، مدّبر بودن همه را بتواند اِعمال بکند و همه را در اختیار بگیرد، در تحت تسخیر او باشند و الی‌الابد ادراک اون حب ذاتی ازلی و ابدی حق متعال را داشته باشد. ما به‌دنبال این تحصیلیم، باید این تحصیل را دنبال کنیم. بله خب حالا برای این‌که این هست می‌خواهیم باقی بمانیم، می‌گوید اگر می‌خواهی باقی بمانی زوج آفریده شدی می‌رسی به یک نقطه ای می‌بینی که در تو میلی به یک جنسی که آن جنس مثل تو جنس فاعلی اگر مرد هست، نیست و اگر زن هست که می خواهد یک جنسی پیدا بکند جفتی، آن از جنس قابلی نیست، بلکه چون زن هست قابل هست دوست دارد، این زمین را برای چی شیار کرده؟ برای چی آماده‌سازی‌ش کرده؟ این را برای این آماده‌سازی کرد که توش بذرافشانی بشود این‌جا بروید، ایشون به محل پرورش تبدیل بشود. چه اینکه اگر مرد هست دوست دارد نطفه‌ای که خدای متعال در او پدید آورده، بذری که در او پدید آورده، این بذر را در یک سرزمینی که قابلیت و پذیرش این بذر را دارد در آن‌جا بکارد. به تعبیر قرآن کریم: نِسائُکُم حَرث لکُم ، زنان شما کشتزار شمایند، حرث، کشتزار را می‌گویند،حرث یعنی محلی هست که آقای حارث می خواهد در این جا کشت کند پس آقای مرد می شود حارث ،کشت کننده،چرا؟ ____________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3