1️⃣🌷زندگی نامه شهید محمد مرشدی 🌹سردار شهید محمد مرشدی فرزند ضیاء در فروردین 1338 از مادری به نام سکینه مرشدی در تنکابن چشم به جهان گشود. فرزند سوم خانواده بود و دو برادر و شش خواهر داشت. پدرش فرهنگی بود و به‌عنوان دبیر الهیات و مدرس قرآن در دبیرستان‌های تهران خدمت می‌کرد. همچنین به‌عنوان استاد دانشگاه با برخی از دانشگاه‌های تهران و شهرهای اطراف آن همکاری داشت. کلاس‌های فوق برنامه و ارایه سخنرانی‌های مذهبی و قرآنی حتی در شهرهایی دور از تهران، وجهۀ همت ایشان بود. فرهیختگی پدر بر سرنوشت فرزندان نیز کاملاً اثرگذار بود. محمد، اول و دوم ابتدایی را در دبستان وحید تنکابن گذراند. مرحوم ضیاء مرشدی مدیر این دبستان بود. با پذیرفته‌شدن پدر در رشته الهیات دانشگاه فردوسی مشهد و همراهی خانواده با ایشان، سوم و چهارم ابتدایی محمد در جوار امام رضا(ع) سپری شد. با انتقال ضیاء مرشدی به دانشگاه تهران در سال آخر تحصیل، خانواده نیز برای همیشه به تهران مهاجرت کردند. بر این اساس رشد و نموّ شهید در دوران نوجوانی و جوانی، بیشتر در تهران شکل گرفت. 🌷خانواده مرشدی کاملاً‌ موقر و مذهبی بودند و تربیت متأثر از آداب و فرهنگ اسلامی برای تک‌تک اعضا خانواده ساری و جاری بود. شخصیت اجتماعی و فرهنگی محمد مرشدی در چنین فضایی شکل گرفت. در این چارچوب، خانواده مرشدی با سرلوحه قراردادن دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع) بر زندگی، واکنش رفتاری خاصی در قبال جامعه پیرامونی داشته‌اند. مبارزه با حاکمیت طاغوت و فرهنگ برخاسته از آن مهم‌ترین دغدغه چنین خانواده‌هایی در فضای سیاسی و اجتماعی آن روزگار بود. پدر با تبلیغ و ترویج ارزش‌های قرآنی در این مبارزه شرکت داشت و فرزندان نیز با تأسی به پدر گوشه‌های دیگر کار را برمی‌داشتند. محمد کلاس‌های پنجم و ششم را در یکی از دبستان‌های تهران و دوره دبیرستان را در رشته طبیعی در مدرسه بامداد سپری کرد. همزمان، با راهنمایی پدر در کلاس‌های مختلف مذهبی، از جمله دوره‌های مقابله با بهائیت شرکت می‌کرد. به‌رغم فرارسیدن دوره سربازی، اقدامی برای معرفی خود انجام نداد و اعتقادی نیز به خدمت برای آن نظام نداشت. برعکس با همکاری چند نفر از دوستانش که در کار انتشارات بودند، در چاپ و توزیع کتاب‌های ممنوعۀ آن روزگار نظیر کتاب‌های مرحوم طالقانی، شهید دستغیب و ... مشارکت داشت. اعلامیه‌های حضرت امام(ره) را نیز در چاپخانه‌ای نزدیک میدان امام حسین(ع) تکثیر و با قراردادن در کتاب‌ها، به بازار و شهرستان‌ها ارسال می‌کردند. همزمان با دایی خود در انتشارات و چاپخانۀ شریعت، واقع در خیابان ناصر خسرو شروع به همکاری کرد. 🌹با درگیرشدن دایی محمد در امور مسجد زرگنده، اداره انتشارات شریعت را خود عهده‌دار شد. چاپ و انتشار کتاب‌های مذهبی مهم‌ترین دغدغه محمد در این سال‌ها بود. دایی محمد، داماد مرحوم فیض‌الاسلام ـ مترجم معروف نهج‌البلاغه ـ بود. فیض‌الاسلام در بازار تهران کتاب‌فروشی داشت و کتاب‌های خود را برای چاپ به انتشارات محمد می‌سپرد. این وضعیت امکان تعامل نزدیک میان مرحوم فیض‌الاسلام و شهید مرشدی را فراهم ساخت. این قرابت در تقویت بصیرت سیاسی و مذهبی محمد، اثربخش بود. حجت‌الاسلام محمود دیانی، همرزم شهید می‌گوید: «مرحوم فیض‌الاسلام، خیلی به شهید مرشدی علاقه‌مند بود. در زمانی که با هم در سومار بودیم، محمد نامه‌ای را به من نشان داده بود که فیض‌الاسلام از ایشان خواسته بود که به غیر از درس به هیچ چیز فکر نکند.» محمد بسیار مستعد درس و علم بود و سر و کار داشتن با کتاب‌ها و افراد فرهیخته نیز در پرورش و تقویت بینش و بصیرت علمی او کاملاً اثرگذار بود. اندک نوشته‌های باقی‌مانده از شهید و طرح مضامین عالی در آن‌ها، مؤید این وضعیت می‌باشد. 🌺 🌸🍃 🌼🍃🌼 🌺🍃🌺🍃 @sangareshohadababol