🌷خاطرات کوتاه از شهید حسینعلی رمضان پور چاری 🌸خواهر شهید : شهید صدای دلنشین و زیبایی داشت و به همین خاطر در دوران تحصیل به عنوان قاری قرآن مراسم صبحگاهی مدرسه را آغاز می کرد. حتی وقتی به روستای کلاگر محله می رفت که فاصله زیادی را مجبور بود طی کند (6 کیلومتر) تا او به مدرسه نمی رسید مراسم صبحگاهی شروع نمی شد . 🌸خواهر شهید:شهید بی نهایت بهداشت را رعایت میکرد با این که لباسش ساده بود ولی همیشه لباسش مرتب و تمیز بود و لباسهایش را خودش می شست و کسی را به زحمت نمی انداخت و در هر شبانه روز 3 الی 4 نوبت مسواک میزد و برای تمیزی و بهداشت وقت و حوصله صرف این کار می کرد . شهید 14 سال بیشتر نداشت که طنین انقلاب به گوش رسید او نیز همگام با جوانان و مردم ظلم ستیز در تظاهرات وراهپیمایی شرکت می کرد و با پخش و تکثیر اعلامیه امام تا حد توانش خود را در پیروزی انقلاب سهیم می کرد . در یکی از تظاهرات بود که سرمبارکش بر اثر ضربه ی چماق و باتوم توسط یکی از مزدوران شکست و این حادثه هرگز او را از هدفش دور نساخت بلکه مصمم تر شد . @sangareshohadababol