برادر شهید میر عزیزی نقل می کرد که؛ هنگام رفتن برادرم از آخرین مرخصی ما در حال تکمیل ساختمان مان بودیم و او خیلی دوست داشت که ما زودتر مستقل شویم نزدیکی های شهادت او منزل ما تقریبا آماده بهره برداری شده بود که خبر شهادتش را آوردند هنگامی که جنازه اش را برای وداع آوردند همسرم گفت نمی گذارم او را دفن کنید مگر اینکه پیکرش را بیاورید به تمام اتاق های خانه ام و خانه ام از وجود او تبرک گرفته شود چون او آرزو داشت که ما دارای خانه شویم پیکرش را به اتاق های ما آوردند وسپس دفن کردند (نقل خاطره با برداشت از رزمنده قدیمی ادوات سیروس شهبازی از بابل ) @sangareshohadababol