۹ تیر ۱۳۶۵ پشت خاکریز مهران امشب ساعت ۹ به بعد اسمان رنگ خون گرفت امشب ساعت ۹ به بعد پدرهایی کمرشان شکست مادرانی قلبشان سوخت خواهرهایی داغ برادر دیدند برادرانی تنها ماندند همسرانی داغدار شدند و فرزندانی طعم یتیمی چشیدند و نجوا کردند یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمان حسین ارشدی و عباس تبری تسلیت امشب محسن صباغچی رفت ولی نفهمید‌ چقدر دوستش دارم حسین رضا خان‌نجاد رفت نفهمید‌ عاشق اخم‌کردنش بودم محمود ازادی رفت و ناله سوختم سوختمش بر جانم ماند مجید ابراهیمی رفت و به امتحان دانشگاه نرسید داوود معینی رفت و مرا با یاد شربازیهایش حسرت به دل گذاشت صفرخانی رفت و مرا در داغ بک فرمانده مقتدر نشاند دستواره رفت و به برادر کوچکش پیوست امشب اولین سالی است که‌ تنها برایشان سالگرد می گیرم ولی حق ندارم اشک بریزم که چشمانم نسوزد خدایا هنوز باورت نشده سوختم؟! بس نیست؟! منتظری چی از زبان گنه کرده ام بشنوی؟! یا رفیق من لا رفیق له به قول شهید جعفرعلی گروسی: دوستت دارم، دوستم‌ داری؟! @sangareshohadababol