🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 سرویس داخل آسایشگاه ۱ همچنان که در قسمت شصت اشاره شد داخل هر آسایشگاه فضایی در حد ۱×۲ از ساختمان آسایشگاه مجزا شده بود که به عنوان دستشویی از آن استفاده می شد . قبل از غروب آفتاب که درِ آسایشگاه بسته می شد تا فردا صبح امکان خروج از آسایشگاه از جمله برای استفاده از توالت وجود نداشت و اجبارا باید داخل سطل رفع حاجت می کردیم . در ابتدا یک سطل پلاستیکی گوشه همان فضای اشاره شده تعبیه و به مرور بچه ها با دوختن و سرِ هم کردن گونی، پرده ای تهیه و بر سردرِ آن آویختند. تقریبا شش ماه اول از همان یک سطل استفاده می شد و باید مراقبت می کردیم تا قبل از صبح پر نشود لذا در این مدت امکان انجام طهارت وجود نداشت ولی بعد از آنکه یک سطل دیگر اضافه شد امکان طهارات با حداقل مصرفِ آب امکانپذر شد. 🚽 البته استفاده از سرویس ذکر شده جهت اجابت مزاج در طول اسارت امکانپذیر نبود و افراد باید مزاجشان را با اینگونه سرویس دهی اسارت وفق و هماهنگ می کردند. در مقطعی یکی از مسوولین آسایشگاه ما که استوار ارتش بود و فردی فوق العاده سختگیر و افراطی و از عراقی ها هم عراقی‌تر و به اصطلاح کاسه داغتر از آش بود ، صبح به صبح ، سطل ذکر شده را بازدید می کرد و اگر فردی به هر علت مثلا اسهال و بیماری دیگری بالاجبار از سطل استفاده می‌نمود باید خود را برای تنبیه سخت آماده می‌کرد. وی اعتقاد داشت که تخلّی در فضای دربسته باعث شیوع بیماری یرقان می‌شود و دائم این واژه را تکرار می کرد که یرقان پسرخاله سرطان. البته استوار ذکر شده سنی ازش گذشته بود و از نظر روانی در سلامت بسر نمی بردند و عراقی ها جهت فشار و اذیت و آزار بچه ها ، وی را بر آسایشگاه تحمیل کرده بودند. آری ! ما اجازه و امکان استفاده از توآلت هم نداشتیم . حتی بازگویی خاطراتش هم برای ما استرس آور است . خواننده عزیز بیایید قدر آزادی را بدانیم و خدا را شکر کنیم . انسان تا در مضیقه و محدودیت قرار نگیرد قدر آزادی را نمی داند. صبح ، بعد از آمارگیری چند نفر مسوولیت داشتند سطلها را به توالتها منتقل و تخلیه کنند و این مسوولیت به نوبت به همه می رسید و باید بگوییم که یک عده ای هم البته همیشه داوطلب این مسوولیت بودند. اکثر مواقع سطل ذکر شده لبریز می شد و در مسیر ، لباس بچه ها آلوده و نجس ... ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊