من هنوزم دلم، بین الحرمین، نجف و مشایه
من شبا، توی رویا، توی اون موکبا، زیر سایه
من قنوتم، رکوعم،سجودم، اصلن توی کل نمازم
عکس بین الحرمینُ میبینم، اشکام به راهه
آقام آقام آقام آقام
خستگی راه و، تاول پاهامو، نذر کردم برای سه ساله
تو ای آقا، بده به ما، قول یک زیارت مخصوص، الساعه